شنبه, اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۴

نقد فیلم Dune: Part Two_آفتاب شرق

مریم یزدانی
24 Min Read


به گزارش آفتاب شرق

تکه دوم «Dune» همانند یک ساعت شنی بزرگ است؛ این یعنی شما می‌توانید بدون توقف برای زمان طویل آن را تماشا کنید که دانه به دانه زمان شما را جذب می‌کند و هیچ زمان از دیدنش پشیمان نمی‌شوید. در یک جمله «تلماسه: تکه دوم» فیلمی است که با لیاقت وجود در سینماست. و نه هر سینما، بلکه بهترین سینمای ممکن با صفحه نمایش بزرگ برای بهترین برداشت‌های بصری و بهترین بلندگوهای ممکن برای شنیدن صداهای جادویی. این یک دستاورد مطلق در عرصه سینمای علمی‌تخیلی است، جلوتر از «جنگ ستارگان» و بقیه رقیب ها، پر از تصاویر قشنگ، بازی‌های عالی، موسیقی شگفت‌انگیز، صحنه‌های پر از تعلیق و احساسات کامل. در ادامه با نقد فیلم Dune: Part Two همراه ویجیاتو باشید؛ ما در بازدید خود به شما خواهیم او گفت که این فیلم چطور ساخته شده است.

هنگامی که تکه اول «تل ماسه» در گرماگرم یک بیماری همه‌گیر به پرده‌های سینما رسید، بینندگان بلافاصله به دو اردوگاه تقسیم شدند. (چیزی که زیاد تر برای فیلم‌هایی در این مقیاس اتفاق می‌افتد) در نگاه دسته اول مخاطبان، فیلم دنیس ویلنوو بر تخت خالی «ارباب حلقه‌ها» نشسته می بود و از آن به گفتن اتفاقات فانتزی مهم حداقل یک دهه تازه یاد می‌شد. و نمایندگان دسته دوم، اگرچه جهان سه بعدی و مؤلفه هنری این بلاک‌باستر را ستودند، اما ناامیدانه از شخصیت‌های تک بعدی و داستان بعضی اوقات خسته‌کننده آن انتقاد کردند (خود من نیز در این دسته بودم).

اکنون سه سال سپس، ویلنوو در دنباله مورد انتظار به سیاره آراکیس بازگشته و اردوگاه طرفداران و مخالفان «Dune» به یک کلان شهر واحد شاد تبدیل شده که در مرکز آن مجسمه‌ای طلایی از کارگردانی بینا قرار دارد. این یعنی «تلماسه: تکه دوم» توانست شک‌ مخاطبان و منتقدان را شرمنده کند و با دنباله استاندارد «امپراتوری ضربه می‌زند» جنگ‌ستارگان یا از مبنا با ارباب حلقه‌ها قیاس شود. این یعنی تکه دوم Dune دنباله‌ای است که در آن به‌جای فیلمی پر از ارجاعات بی قیمت، یک حماسه فضایی تقریباً تک رنگ و آوانگارد دریافت می‌کنیم.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

اما پیش از بازدید فیلم باید به این مسئله اشاره کنیم که از زمان اولین رمان فرانک هربرت در سال ۱۹۶۵، تلماسه به طور غیر قابل حذفی بر چشم انداز گونه علمی‌تخیلی تأثیر گذاشته است. این تاثییر ابتدا روی کاغذ، به ستونی از ژانر مورد علاقه مخاطبان تبدیل شد که توانست با تمرکز بر شخصیت مبهم پل آتریدس داستانی را شکل دهد که در اعتدال بین محیط‌زیست‌گرایی، حماسه و انتقاد اجتماعی و سیاسی قرار دارد. سپس تلماسه تاثییر خود را در سینما به جای گذاشت، ابتدا به طور غیرمستقیم با جنگ ستارگان (که منبع الهام آشکاری برای آن می بود)، سپس با اقتباس ناموفق آلخاندرو خودوروفسکی (که در فیلم تپه شنی خودوروفسکی حرف های شد) و در نهایت با فیلمی به کارگردانی دیوید لینچ که یک ناکامی تجاری بزرگ می بود.

در نتیجه دنیس ویلنوو بعد از زمان‌ها انتظار، فرنچایز تلماسه را مجدد راه‌اندازی کرد، ابتدا با Dune و سپس با دنباله آن تحت گفتن «تلماسه: تکه دوم». پروژه‌ای جاه طلبانه و رادیکال، که در وقتی از راه رسید که بین افت تماشاگران به علت بیماری کووید و بحران همه عیار فیلم‌های کمیک، هالیوود به شدت به فرنچایزهایی نیاز داشت که بتواند مخاطبان را مجدد به سینما جذب کند. اما اکنون دنباله تلماسه اثری است که سطح فیلم‌های بلاک‌باستر هالیوود را بالا می‌برد. دنیس ویلنوو فارغ از نیاز به پایه‌گذاری اسطوره‌های پیچیده جهان فرانک هربرت، سطح تشکیل و سطح تمرکز روی فیلمنامه را زیاد تر می‌کند و به فصل دوم تلماسه، با شکوهِ یک حماسه علمی تخیلی زندگی می‌بخشد.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

یقیناً فیلمساز کانادایی این کار را با وفادار ماندن تا حد بسیاری به رمان انجام می‌دهد، بعد شخصیت‌های زن را بیشتر از پیش برجسته می‌کند و مهم‌تر از همه با تشکیل بهترین ساختمان جهانی ممکن برای یک بلاک‌باستر معاصر به سمت قصه‌گویی بصری در حالتی صامت پیش می‌رود. اثری دیدنی که با انتخاب مناسب لوکیشن‌ها و جزئیات صحنه نگاری دقیق و این چنین به لطف موسیقی غم انگیز هنس زیمر و ترکیب صدای بسیار به یک توانایی سینمایی در بیشترین سطح، در اعتدال کامل بین ماجراجویی، اکشن و فهمیدن احساسات گوناگون تبدیل می‌شود.

شایان ذکر است که ویلنوو یک آداپتور ایده آل است. همانند تکه اول، کارگردان همه قوس‌های داستانی و خطوط غیرضروری شخصیت‌های فرعی کتاب را از ادامه داستان حذف می‌کند و دقت مخاطب را فقط به شخصیت‌های مهم و خود آنتاگونیست‌ها معطوف می‌کند. این یعنی اساسا داستان تلماسه دوم کاملاً خطی است و رویدادها دقیقاً از جایی اغاز خواهد شد که تکه اول به آخر رسید.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

در واقع هم شدت و هم حال و هوای فیلم تحول کرده است. این یعنی اکشن بیشتری وجود دارد، طنز غیرمنتظره‌ای در دیالوگ‌ها ظاهر شده است، و بین پیچش‌های داستانی بزرگ به سختی زمان دارید که یک دم و بازدم ساده کنید. اگر تکه اول توسط تعداد بسیاری به علت کندی به عمد‌اش مورد انتقاد قرار گرفت، بعد دنباله آن را با پویایی دیوانه کننده از همان صحنه اول جبران می‌کند. در نتیجه با دیدن این دنباله فهمید می‌شوید که تماشای چینش سه ساعته قطعات در فیلم اول تلماسه بدون منفعت نبوده است.

سریعترین موتور جستجوگر خبر پارسی – اخبار لحظه به لحظه از معتبرترین خبرگزاری های پارسی زبان در آفتاب شرق

اما خلاصه داستان تکه دوم گویای این است که قصه به معنی واقعی کلمه چند ساعت بعد از آخر تکه اول، مخاطب را جذب ادامه داستان می‌کند؛ این یعنی پل آتریدس (تیموتی شالامی) و مادرش لیدی جسیکا (ربکا فرگوسن) که در جهنم کودتای نظامی که توسط هارکونن‌های خیانتکار اجرا شد از مرگ فرار کردند، اکنون به بیابان‌های شنی و مردم آن مکان پناه آورده‌اند. در نتیجه پل آتریدس و مادرش از طریق بیابان به یکی از سکونتگاه‌های فریمن‌ها (ساکنان بومی سیاره آراکیس) می‌رسند و همراه با گروهی از جنگجویان به رهبری استیلگار (خاویر باردم) به جستوجو ادامه مسیر خود می باشند. این یعنی ماه‌ها آزمایش در انتظار قهرمانان داستان است.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

به این علت، مبارزه برای زمان پذیرفته شدن توسط مردم بی‌مطمعن، یادگیری زنده ماندن در تپه‌های شنی، نیاز به انتخاب بین ماموریت و احساسات تنها علتتقویت پل و جسیکا در مسیر رسیدن به اهداف‌شان می‌شود. پل در ابتدا سرنوشت حوالی خود را رد می‌کند و به سادگی تلاش دارد در بین فریمن‌ها زندگی کند و به آنها در مبارزه با هارکونن‌ها پشتیبانی کند و به انتقام احتمالی برای قتل پدرش، دوک لتو (اسکار آیزاک) نیز فکر می‌کند. جسیکا نیز بلافاصله تبدیل به یک مادر روحانی می‌شود، فردی مذهبی با توانمندیهای مافوق بشری و هدفی روشن که یک مسیحای خاص یا مرحله بعدی تکامل را جستوجو می‌کند.

تکه اول Dune به طور قاطع بینندگان ناآشنا با کتاب‌های فرانگ هربرت را به سمت اقیانوسی از نام‌ها، مکان‌های جغرافیایی و واژگان خاص پرتاب کرد. خب مشکل فهمیدن سخت این داده‌ها تا حدی با توضیحات کوچک در دیالوگ‌ها و نمایش گفتن مکان‌ها جبران می‌شد، اما با این حال، تماشای فیلم بدون آماده سازی قبلی برای اکثر مخاطبان بعضی اوقات دردناک می بود. اکنون در تکه دوم، ویلنوو روی اشتباهات فیلم اول کار کرده و با دقت یک نمایش بصری بهتر را برای فهمیدن مخاطب به وجود اورده است. برای مثال کارگردان ویژگی‌های زندگی فریمن‌ها، فراز و نشیب‌های سیاست امپراتوری و مکان‌های به یاد ماندنی تازه را به طوری قابل لمس‌تر به نمایش گذاشته است.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

هرچند درست است اگر بگوییم، ده‌ها شخصیت دیگر به روایت داستان اضافه شده‌اند که تنها برای چند دقیقه ظاهر خواهد شد، متنی پرشکوه اراعه خواهند داد و تا فصل بعدی داستان ناپدید خواهد شد. یقیناً این شخصیت‌ها مطمئنا نقش مهمی در دنباله آینده خواهند داشت، اما اکنون به سادگی همانند خورشید پشت ابر در حافظه مخاطب گم خواهد شد. با این حال، برخی از سردرگمی‌های روایت تا آخر پرده دوم فیلم از بین می‌رود، وقتی که مخاطرات از قبل قرار گرفته‌اند و رویدادها به شدت در راه رسیدن به یک آخر حماسی شدت می‌گیرند.

به طور کلی تکه دوم تلماسه دنیس ویلنوو با شکوه روایت حماسی را که در نسخه قبلی خود تشکیل شده است ادامه می‌دهد و تاثییر خود را به گفتن یک معجون دیداری و شنیداری که ژانر علمی تخیلی را ارتقا می‌بخشد، تثبیت می‌کند. این دنباله نه تنها داستان را با عمق قانع‌کننده جلو می‌برد، بلکه تکه اول را نیز تحکیم می‌کند و این دو را به داستانی منسجم و بزرگ تبدیل می‌کند که برای اکثر مخاطبان ماجرایی مجذوب‌کننده می‌شود.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

اما هسته مهم این فیلم آن است که ما با یک شاهکار صوتی و تصویری روبرو هستیم که به معنی واقعی کلمه سینمای ناب است. این سخن یعنی دقت کار انجام شده توسط مهندسان تشکیل صدای فیلم یعنی مارک مانگینی و تئو گرین بی‌نهایت شگفت‌انگیز است. در واقع شما می‌خواهید نه تنها Dune را تماشا کنید، بلکه مجدد به آن گوش دهید و از هر صدای باورنکردنی تازه لذت ببرید. و یقیناً جنبه بصری تکه دوم استاندارد جدیدی برای این ژانر است.

به همین علت است که می‌گویم اندوخته مهم فیلم زیبایی شناسی آن است. زیبایی شناسی که علتمی‌شود دنباله Dune نه تنها یکی از مهم ترین فیلم‌های سال، بلکه احتمالا یکی از مهم ترین فیلم‌های این نسل باشد. برای مثال صحنه سیاه و سفید و سورئال مبارزه گلادیاتوری شخصیت شرور فید روثا به تنهایی علتمی‌شود که یک خوره واقعی سینما از خوشحالی سرش را دو دستی بچسبد!

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

گرگ فریزر فیلمبردار، که به لیاقت برنده اسکار بهترین فیلمبرداری برای اولین تکه Dune شد، در این دنباله از کار خودش در تکه قبل پیشی گرفته است. نماهای فوق عریض که شخصیت‌ها را به دانه‌های شن تبدیل می‌کنند، با جزئیات باورنکردنی در همه فیلم پراکنده شده‌اند، نماهای ردیابی طویل فریمن‌ها در حال فتح صحرا و قاب‌های شاهکار سیاه و سفید، همه اوج کار تیم تشکیل را نشان خواهند داد. فریزر در اصرار بر تفاوت‌های ظریف و با شکوه در شکل دادن به مقیاس ماهر است. به این علت به نظر روشن است که رویکرد فیلمبرداری دنباله تلماسه به نسبت تکه اول تحول کرده است، و این یعنی تکه دوم زیبایی دو چندانی دارد. دیگر خبر از صحنه‌های کسل‌کننده نیست که فقطً اطلاعات را منتقل می‌کنند، اکنون صحنه‌هایی قشنگ با دراماتورژی خاص خود ساخته شده‌اند.

به این علت، تماشای زیبایی بصری Dune: Part Two چیزی جز نفس گیر نیست. ویلنوو، در کنار گرگ فریزر، یک بوم سینمایی را می‌سازد که هم گسترده و هم پیچیده است. زیبایی متروک آراکیس، دالان‌های مجلل امپراتوری، و شدت بی‌نظیر زندگی صحرایی فریمن‌ها با دقت دقیق به جزئیات اراعه شده است که بینندگان را کاملاً در دنیای Dune غرق می‌کند. هر فریم گواهی بر هنر و دیدگاهی است که برای تحقق بخشیدن به جهان فرانک هربرت انجام شده است، با نمود‌های بصری فیلم که مرزهای امکان‌پذیری روی پرده را جابجا می‌کنند.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

اما همان گونه که پیش از این گفتم تکمیل کننده عظمت بصری تکه دوم تلماسه در کارکرد صوتی قوی فیلم است. موسیقی هانس زیمر یک کلاس درس استادانه در آهنگسازی فیلم است که ارکستراسیون سنتی را با مناظر صوتی نوآورانه ترکیب می‌کند. این موسیقی متنی است که ادغام فرهنگ‌های گوناگون در قلب Dune را منعکس می‌کند. در نتیجه موسیقی هر صحنه را از نظر بار احساسی بالا می‌برد و لایه‌هایی از احساسات و تنش را اضافه می‌کند و مقیاس حماسی و درام شخصی داستان را کاملاً در بر می‌گیرد.

در این بین کارگردانی ویلنوو، بدون اغراق، نقطه اوج باشکوهی از عناصر تاثیرگذار فیلم است. او به نحوه ماهرانه‌ای بین حماسه و صمیمیت اعتدال برقرار می‌کند و مطمعن می‌دهد که درام انسانی در قلب Dune: Part Two هیچ زمان در بین تماشای نمایش زیبایی‌های بصری گم نمی‌شود. دیدگاه او برای فیلم Dune در عظمت و نمایش جزئیات خلاصه شده است و تکه دوم گواهی بر توانایی او در تبدیل روایت‌های پیچیده به سینمای دلنشین است.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

در این مدل رویکرد فیلمسازی دنی ویلنوو، زمان زمان طویل فیلم اگرچه قابل دقت است، اما الزامی است. ولی چرا؟ چون این امکان را برای گسترش شخصیت‌های متعدد و مطرح پیچیده بدون حس عجله یا ناقص بودن فراهم می‌کند. بعد این زمان نزدیک سه ساعت فیلم علتمی‌شود که مخاطب به طور کامل دچار سفر پل آتریدس و سرنوشت آراکیس باشد. به این علت نظر من آن است که Dune: Part Two توانایی فیلم اول را تحکیم و غنی می‌کند و به وضوح مشخص می کند که قرار است این دو قسمت به گفتن یک کُل دیده شوند.

در نتیجه ویلنوو فقط از رمان هربرت اقتباس نکرده است. او آن را گسترش داده، و لایه‌هایی از معنی و احساسات را اضافه کرده است که برای مخاطبان معاصر قابل فهمیدن می‌شود و در عین حال به منبع نیز تا حد توان وفادار می‌ماند. اما کماکان Dune: Part Two مظهر یک توانایی سینمایی است. این فیلمی است که نه تنها برای تماشای بصری و شنیداری، بلکه برای اجراهای باورنکردنی، عمق داستان سرایی و کارگردانی رویایی ویلنوو، نیازمند نمایش در بزرگترین صفحه ممکن با بهترین سیستم صوتی و آکوستیک امکان پذیر.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

یقیناً جدای از قسمت فنی، باید به اجرا‌های تیم بازیگری نیز اشاره داشت که نقش مهمی در این دنباله ایفا می‌کنند. در مرکز Dune: Part Two، پل آتریدیس با اجرای تیموتی شالامی قرار دارد که رهبری او در میانه هدایت سیاست‌های پیچیده آراکیس و انتظاراتی که از او می‌شود مورد آزمایش قرار می‌گیرد. با این چنین محتوایی شالامی جوان نمایشی را اراعه می‌دهد که هم ظریف و هم قوی است و تبدیل شدن پل را از مرد جوانی که سرنوشتش را بر دوش گرفته به خوبی نمایش می‌دهد. شیمی او با زندایا، بازیگر نقش چانی هم مسئله‌ای دیگر در قسمت مثبت فیلم است. بازی زندایا با شدت اجرای شالامی مطابقت دارد و به شخصیت او قوت و عمق بهتری می‌بخشد که این خود صحنه‌های مشترک آنها را به یکی از دلنشین ترین سکانس‌های فیلم تبدیل می‌کند.

نقش دیو باتیستا نیز هرچند بازهم مختصر است، اما بازی او فقدان باورنکردنی قوت را در این شخصیت مشخص می کند و لایه‌ای از تراژدی را به او اضافه می‌کند که هم شگفت‌انگیز و هم تکان‌دهنده است. بانو جسیکا با بازی ربکا فرگوسن نیز یک شخصیت مهم در این تکه است که در دستکاری و بقای شخصیت‌های پیرامونی خود عنصری مهم است. و یقیناً ربکا فرگوسن نیز ترکیبی از صدمه پذیری و پولادین بودن شخصیت را به نمایش می‌گذارد که تماشای آن مسحورکننده است.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

اما آستین باتلر با ایفای نقش فید روثا به گفتن یک عنصر شرورانه عالی ظاهر می‌شود. جذابیت و تهدید او مخاطب را بهتر به فیلم جذب می‌کند و شخصیت او نقطه مقابلی به معدیب یا همان پل با بازی شالامی اراعه می‌دهد. اما باید اشاره کرد که حتی نقش مختصر کریستوفر واکن در قامت پادشاه نیز درخور دقت است. شخصیتی پر از تهدیدات وحشیانه که واکن با اجرای خوبش عمقی دلخراش به آن بخشیده و بر جاه طلبی بی رحمانه او پافشاری می‌کند.

خب با همه این تفاسیر تا این مدت هم می‌توان برای فیلمنامه ایرادی از فیلم اشکار کرد؛ برای مثال وقایع کلیدی در اینجا با خطوط زیاد گسترده به عکس کشیده شده‌اند و تشخیص ربط بین آنها همیشه آسان نیست. برخی از شخصیت‌ها، همانند آنتاگونیست مهم فید روثا، زیاد سریع معارفه خواهد شد که ما نمی‌توانیم روانشناسی یا انگیزه آنها را به خوبی فهمیدن کنیم. اما در واقع این چنین گستردگی و سرعتی مشخصه ژانر حماسی است که Dune به جستوجو آن است. قهرمان این حماسه یکپارچه و تزلزل ناپذیر است، به این علت زندگی روزمره و حرکات ظریف روح او برای ما مورد پافشاری قرار نمی‌گیرد، و این کارهای بزرگ این شخصیت است که زیاد مهمتر می باشند. در این گونه آثار، زندگی انسان در سیری از یک اتفاقات بزرگ به اتفاقات دیگر به نقطه اوج مورد نظر دست می‌یابد.

یقیناً، «تلماسه» اولین فیلم حماسی درمورد یک «کهکشان دور» نیست که این چنین رویکردی را جستوجو کرده؛ از دهه ۱۹۷۰، قیاس با «جنگ ستارگان» که تا این مدت ادامه دارد، برای این داستان اجتناب ناپذیر بوده است. اما پروژه ویلنوو به جستوجو این نیست که قهرمان داستان را به یک قهرمان در شنل سفید تبدیل کند. صادقانه بگویم، پل آتریدس آنقدرها هم آدم خوبی نیست. او مایل است برای انتقام و قوت دست به کار شود، مایل به سازش با شر است، اما ما تا این مدت به جستوجو او هستیم. نه به این علت که او مظهر خوبیست، بلکه به این علت که دیگران حتی بدتر از او می باشند. و این چنین نگاه بزرگسالانه‌ای به اتفاق قهرمان، چیزی است که تلماسه ویلنوو را از دیگر نمایندگان این ژانر نزدیک می‌کند.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

در آخر باید او گفت: دنیس ویلنوو به گفتن کارگردان دقیقاً برای زبان سینمایی‌اش شناخته می‌شود که نه با دیالوگ، بلکه با تصاویر بصری با مخاطب سخن بگویید می‌کند. این به بهترین وجه در Arrival و Blade Runner 2049 دیده می‌شود، که در آن زیبایی‌شناسی همه صحنه‌ها با اهمیت ترین اهرم تأثیر بر لحن داستان است. در عین حال، ویلنوو تلاش می‌کند داستان‌نویس خوبی هم باشد. در نتیجه «تلماسه: تکه دوم» با یک ویلنوو عالی در صندلی کارگردانی به جستوجو گسترش ایدئولوژیک تکه اول در همه جهات است.

اما ویلنوو و تیمش برای این که بتوانند رمان‌های سخت فرانک هربرت را به داستانی سینمایی بدل کنند ناچار به تشکیل تغییرات در اصل منبع به سود فیلمنامه شده‌اند. و این عمل تأثیر بزرگی بر اخلاقیات و مؤلفه ایدئولوژیک مطرح کتاب داشته است. این یعنی تلماسه، به گفتن یک تاثییر داستانی، مدام بر مسائل زیست محیطی اصرار بسیاری داشته است. اما فیلم به سختی روی آنها تمرکز می‌کند. در عوض، ویلنوو و جان اسپایتز (فیلمنامه نویس)، مسائل مربوط به فمینیسم، مادرسالاری و تأثیر مذهبی بر آگاهی مردم را نقل می‌کنند. و آنها این کار را دقیقاً به سبک ویلنوو انجام خواهند داد.

نقد فیلم Dune: Part Two | سینمای ناب

این بدان معنی است که کارکرد شخصیت‌ها و زیبایی نفس گیر آراکیس در اینجا بلندتر از کلمات سخن بگویید می‌کند. بعد برای علاقه مندان به سینما، تماشای Dune: Part Two یک لذت واقعی خواهد می بود، چون فیلم بسیار دلنشین به نظر می‌رسد. ویلنوو مینیمالیسم زیباشناختی را که امکان پذیر فقط چند شیء و شبح در کادر وجود داشته باشد، با ترحمی که در خور سطح اقتباس سینمایی ارباب حلقه‌ها است (احتمالا حتی در برخی لحظات از آن پیشی بگیرد) ترکیب می‌کند. ژانر اپرای فضایی این روزها زیاد تر چیز برجسته‌ای به ما نمی‌دهد، اما «تلماسه» به گفتن یک تاثییر هنری قطعا با لیاقت اقتباسی با لیاقت است. و فیلم Dune: Part Two آن اقتباس مورد قیمت است.

اکنون تنها چیزی که باقی مانده این است که چشم به راه Dune: Messiah باشیم که در آن ویلنوو رمان دوم هربرت را اقتباس خواهد کرد. با در نظر گرفتن وقایع منبع، قطعا لحظات بسیاری در صفحه بزرگ IMAX وجود خواهد داشت که قیمت لذت بردن را داشته باشد. اما تا آن زمان باید بدانید که اگر تکه اول Dune را دوست داشتید، بدون هیچ حرفی به پای تماشای تکه دوم بنشینید. اما اگر نه، بعد باز هم این دنباله قیمت دارد که به کار ویلنوو زمان مجدد‌ای برای دیده شدن بدهیم. این یک فیلم منحصر به فرد از تعداد بسیاری جهات است که تقریباً همه کاستی‌های آن با ظاهر خیره‌کننده آراکیس روی پرده فراموش می‌شود.

دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی

اخبار اجتماعی

اخبار ورزشی

فرهنگ وهنر

اخبار تکنولوژی

کسب وکار



منبع

Share This Article