به گزارش آفتاب شرق
فیلم «گودزیلا منهای یک» با ترکیبی از کاراکترهای بسیار، اکشن دیدنی و موسیقی دلنشین، یکی از بهترین فیلمهای فرنچایز کایجویی گودزیلا را خلق کرده است. این فیلم، به کارگردانی تاکاشی یامازاکی، بازگشتی شوقانگیز به ریشههای فرنچایز گودزیلا را مشخص می کند و این هیولای نمادین را با حسی از وحشت به نمایش میگذارد. این تاثییر سینمایی نه تنها گودزیلا را به گفتن نمادی از هیبت و هراس زنده میکند، بلکه به نحوه فوق الاده صدمههای شخصی و جمعی را در فضای ژاپن بعد از جنگ در هم میآمیزد. در ادامه برای آشنایی زیاد تر با این تاثییر مورد انتظار همراه نقد فیلم Godzilla Minus One از ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان این فیلم دیدنی به این شرح است که: در سال ۱۹۴۵ ژاپن در جنگ جهانی دوم یک سرزمین بازنده است. در این بین کویچی شیکشیما (ریونوسوکه کامیکی)، یک خلبان کامیکازه جوان، به هر طریقی از شرکت در یک ماموریت انتحاری اجتناب میکند. در آن شب، گودزیلا از دریا بیرون میآید و همه افراد جزیره را به جز کویچی که زنده مانده می بود، نابود میکند. این خلبان جوان در حالت شرم و ناامیدی به توکیو باز میگردد و در آنجا با ویرانهها و خبر مرگ پدر و مادرش روبه رو میشود.
در ادامه کویچی ناچار میشود با نوریکو (مینامی هامابه) و کودکی که بعد از بمبارانهای غم انگیز یتیم شده است، زندگی مشترکی را اغاز کند. سختیهای زندگی سخت بعد از جنگ این خلبان را ناچار میکند تا کار پرخطری را برای جبران زندگیهای از دست رفته انجام دهد؛ در نتیجه اکنون او روی یک قایق چوبی اغاز به کار میکند و مینهای پراکنده در سراسر سواحل ژاپن را غیرفعال میکند. در این زمان، گودزیلا مجدد ظاهر میشود و دانشمندان نقشهای حیلهگرانه برای از بین بردن هیولا از طریق از بین بردن سختی انفجاری زیر دریا تشکیل میکنند. در این بین کویچی انگیزههای خاص خود را دارد. در واقع او میخواهد به طور جدا گانه با موجودی که به سمت توکیو میرود مبارزه کند.

اما پیش از بازدید فیلم باید به این مسئله اشاره کرد که اولین فیلم گودزیلا در سال ۱۹۵۴ اکران شد و سال قبل استودیوی ژاپنی توهو فیلم جدیدی در رابطه پادشاه هیولاها به گفتن بخشی از هفتادمین سالگرد این فرنچایز انتشار کرد. این فیلم با بودجه ۱۰ تا ۱۲ میلیون دلاری، ۱۱۵ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت، نقدهای تحسین برانگیزی از منتقدان دریافت کرد و اولین اسکار گودزیلایی تاریخ سینما برای بهترین نمودهای اختصاصی را مال خود کرد. به این علت تنها چیزی که میتوان برای تعریف این تاثییر سینمایی به مخاطب او گفت این است که فیلم گودزیلا منهای یک دقیقاً همان چیزی است که یک فیلم گودزیلایی باید همانند آن باشد.
این سخن من یعنی Godzilla Minus One بلافاصله خود را به گفتن یک بوم حماسی بزرگ تعریف میکند؛ در واقع ما با نبردها و درامی روبرو میشویم که در قاب مورد نظر تاکاشی یامازاکی در یک وحدت ناگسستنی دور هم دیگر جمع شدهاند. یامازاکی با این فیلم از یک سو به نحوه ماهرانهای عصبهای احساسی تاریخ را حس میکند، و از نظر دیگر فیلم خود را با یک سری اکشنهای شیک و کلاسیک اشباع میکند. به این علت، ما با یک بلاکباستر سینمایی روبه رو هستیم که عرصه را برای موضوعات داستانی دلنشین و غم انگیزی همانند سرنوشت، گناه، رستگاری و فداکاری فراهم میکند.

احتمالا بهتر است بگوییم که «منهای یک» قوت خود را از درد برآمده از جنگ میگیرد و یامازاکی، همراه با تیم تشکیل توانای خود، منظرهای بصری تیره و تار از ناامیدی ژاپنیها را خلق میکند و به نظر راه خروج از آن را نیز به مخاطب میگوید. این یعنی سی و هفتمین فیلم گودزیلا، اثری بی عیب و نقص، گسترده و با احترام به دوران فیلمهای کلاسیک، با تشکیل اعتدال بین هیولا و انسان، تبدیل به یکی از بهترین و احتمالا برترین فیلم گودزیلا در تاریخ سینما میشود.
مهم ترین علت من برای دوست داشتن این فیلم گودزیلا دقت درست کارگردان فیلم به شخصیتهای انسانی است. نمیتوان کتمان کرد که گودزیلا منهای یک قوی ترین شخصیتهای انسانی این فرنچایز را دارد. همیشه یک شکایت بزرگ در رابطه فیلمهای گودزیلا و ژانر کایجو در سینما و به اختصاصی در هالیوود، به طور کلی عدم وجود شخصیتهای انسانی مناسب است. این انتقاد به اختصاصی وقتی میتواند مورد دقت قرار گیرد که شخصیتهای انسانی مستدل، دلنشین یا به اختصاصی خوب بازی نشده باشند. اما خوشبختانه، این موضوعی نیست که فیلم دیدنی Godzilla Minus One ناچار باشد با آن مبارزه کند، چون بهترین شخصیتهای انسانی در این فرنچایز را به راحتی در خود جای داده است.

برای مثال: قهرمان داستان یعنی شخصیت کوئیچی شیکشیما، یک خلبان کامیکازه است که به علت بزدلی از کارکرد خود در جنگ جهانی دوم جان سالم به در برد. این حقیقت و این حس که او میتوانست گودزیلا را قبل از نیرومندتر شدن هیولا متوقف کند، او را دچار گناه میکند و نمیتواند زندگی خود را ادامه دهد. در نظر دیگر شخصیت نوریکو اوشی زنی است که یک کودک یتیم را به فرزندی قبول میکند و هر دوی آنها برای زندگی نزد شیکشیما میآیند و با او خانوادهای موقت راه اندازی خواهند داد.
اما متأسفانه، این اسایش خانگی دوام نمیآورد، آن هم زیاد تر به علت ناتوانی شیکشیما در رها کردن قبل و در نهایت اغاز یک زندگی مجدد. این رویکرد فیلم در بین همه مسائل فرهنگی مربوط به شخصیت قهرمان، شرافت و قداست زندگی انسان در پیامدهای جنگ جهانی دوم است. به این علت با ما یک داستان ضد جنگ روبرو هستیم که در تار و پود شخصیتهای فیلم پیچیده شده است.

حقیقت این است که حتی اگر گودزیلا از حوادث درون فیلم حذف شود، بازهم گودزیلا منهای یک هم چنان یک فیلم شگفت انگیز خواهد می بود، یعنی از منظر تاریخی ما با یک درام درگیرکننده روبرو هستیم. حتی نباید فراموش کرد که دقت به جزئیات درون این تاثییر بسیار است. منظور من آن است که ویرانههای ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم به نحوه ماهرانهای در فیلم بازسازی شده است.
در واقع همه مسائل آن دوره وقتی ژاپن به نمایش گذاشته شده، اما قوت روح انسان در برابر ناملایمات نیز به زیبایی ساخته و به نمایش مخاطب گذاشته شده است. بعد باید فرمود که این روایت زیاد نیرومندتر از آن چیزی است که تعداد بسیاری انتظارش را از یک فیلم هیولایی داشتند، بهاختصاصی با دقت به این که فیلمهای هالیوودی در قسمت درام داستانی نسبتاً وحشتناک می باشند. همه این تفاسیر به یک سخن ختم میشود که این فیلم یک درام انسانی قوی است که حس میکنید از کتابهای تاریخ جدا شده، هرچند که شامل یک مارمولک رادیواکتیوی غولپیکر نیز میشود.

احتمالا مسئله شاخص این فیلم حوالی گودزیلا دقت تاکاشی یامازاکی به طور ماهرانه به فیلمهای قدیمی این فرنچایز باشد. باید دقت داشت که گودزیلای یامازاکی فقط یک عکس قشنگ برای چشمها نیست. این نیرویی از طبیعت است که واکنشی درونی از مخاطب برمیانگیزد. طراحی این حاضر ترکیبی استادانه از عناصر کلاسیک گودزیلا و نمودهای بصری مدرن است که آن را از لحاظ نوستالژیکی آشنا و یقیناً بدل به یک هیولای ترسناک تازه کرده است. اعمال این هیولا وحشیانه و غیرقابل پیشبینی است، و در واقع این گودزیلا یک شخصیت ساده در یک داستان نیست. این یک فاجعه است، یک نیروی غیرقابل توقف که منعکس کننده قوت لجام گسیخته طبیعت و بیهودگی استکبار انسانی است.
احتمالا جای او گفت و گو نباشد که در Godzilla Minus One ما با ترسناک ترین نسخه گودزیلا روبرو هستیم. در نتیجه به نظر من سادهترین تفسیر از این مدل هیولا یک چیز است؛ گودزیلا بار دیگر تمثیلی آشکار از بمب اتمی و پیامدهای جنگ جهانی دوم است. اما داستان شخصیتر به نظر میرسد. با دقت به این که وقایع فیلم به جنگ جهانی دوم نزدیک است، تهدید گودزیلا حتی زیاد تر از این نوشته است. او زندگی افرادی را که به تازگی زندگیهای خود را از نو اغاز کردهاند نابود میکند و یک کلانشهر احیا شده را بار دیگر به ویرانهای توخالی تبدیل میکند.

به این علت، گودزیلای این فیلم همیشه یادآور جنگ است، یعنی برای افرادی که جنگشان تا این مدت به آخر نرسیده، این حاضر مصداق همان زشتی جنگ است. در نتیجه با این فرم داستانگویی تاکاشی یامازاکی این حاضر اتمی را به تجسم فیزیکی تروما و وحشت، یعنی یک تراژدی در سطح ملی تبدیل میکند. در این بین ریونوسکه کامیکی و مینامی هامابه اجراهای پر احساسی را اراعه میکنند و عمق و اعتبار را به سفرهای شخصیتهایشان میبخشند. مبارزات آنها عمیقاً در بین مخاطبان طنین انداز میشود و گودزیلا منهای یک را به کاوشی تفکر برانگیز در رابطه طبیعت و انعطاف پذیری انسان تبدیل میکند.
اما حلقه اتصال همه این نکات شخص کارگردان فیلم است. کارگردانی یامازاکی چیزی جز جادویی نیست و همه جنبههای فیلم را در یک روایت منسجم و تاثیرگذار متحد میکند. از فیلمبرداری بسیار قشنگ گرفته تا موسیقی تکاندهنده نائوکی ساتو، همه عناصر با هماهنگی کار میکنند تا تواناییای درگیرکننده و پر احساسی را برای من مخاطب تشکیل کنند. شدت فیلم استادانه است و گسترش شخصیت را با سکانسهای اکشن متعادل میکند تا مخاطب را از ابتدا تا انتها دچار کند.

مسئله سکانسهای اکشن در گودزیلا منهای یک این است که پر از تعلیق و حس حال تنش است. این یعنی چیزی همانند به سکانسهای اکشن اسپیلبرگ در پارک ژوراسیک تکه اول و دوم. احتمالا گودزیلا در فیلم Godzilla Minus One با هیولاهای دیگر مبارزه نمیکند، اما این از اکشن فیلم چیزی کم نمیکند. اوج تنش دائمی در سکانسهای اکشن و تخریب اجتماعی وجود دارد، یعنی به علت این که انسانها چه مقدار درمانده خواهد شد.
این ناتوانی انسان علتافزایش وحشت از تماشای هیولا میشود و در عین حال از یک طرفه بودن لحن اکشنهای هالیوودی نیز جلوگیری میکند. در واقع، از آنجایی که شخصیتهای انسانی زیاد دوستداشتنی می باشند، میل به زنده ماندن آنها وجود دارد، اگرچه این همیشه با مقدار غیرانسانی بودن سطح تهدید ممکن نیست. اما در کیفیت اکشنها احتمالا حتی زیاد تر از تصاویر بصری، چیزی که این چنین اثری ماندگار میدهد، طراحی صدای کوبندهای است که شما را به شوق میآورد.

باورنکردنی است که چه مقدار از بودجه متوسط فیلم (زیر ۱۵ میلیون دلار) در اینجا منفعت گیری شده است، اما مسئله اینجاست که کارگردان تاکاشی یامازاکی خودش فردی است که بر نمودهای بصری فیلم نظارت کرده، همانطور که او این کار را با آخرین فیلم پرفروش هیولایی توهو، یعنی شین گودزیلا (۲۰۱۶) نیز انجام داده می بود. بعد اکنون زمان آن است که بگوییم گودزیلا منهای یک ادعای زیاد قوی دارد که بهترین فیلم کایجو در ۷۰ سال تازه است.
به گفتن یک مسئله مهم باید اشاره کرده که اگر فیلمهای گودزیلای آمریکایی سرگرمکننده می باشند، اما این فیلم تاکاشی یامازاکی مشخص می کند که نه تنها میتوانید از عینک فیلمهای تخیلی به ظاهر احمقانه برای گفتن چیزی واقعاً هوشمندانه منفعت گیری کنید، بلکه Godzilla Minus One مشخص می کند که بزرگترین استعاره ژاپن در فرهنگ پاپ تا این مدت هم الهامقسمت و درگیرکنندهتر از همیشه است. حتی میتوان او گفت استودیوهای بزرگ هالیوود باید به پیروزی جهانی این فیلم دقت داشته باشند؛ چرا که تا این مدت هم میتوان با شخصیت واقعی و حرفی برای گفتن، تولیدات ژانری قابل ستایش تشکیل کرد.

در نتیجه باید او گفت: گودزیلا منهای یک فیلمی است که نه تنها تماشاگرانش را سرگرم میکند، بلکه آنها را نیز به چالش میکشد. این گواهی بر توانایی یامازاکی به گفتن یک فیلمساز و افزوده ارزشمندی به میراث فرنچایز گودزیلا است. بعد تماشای این فیلم نه تنها برای طرفداران این فرنچایز، بلکه برای هرکسی که سینما را با نمایش داستان گویی عمیق و اکشنهای پر تعلیق دوست دارد نیز الزامی است. از آنجایی که این فیلم همه آن چیزی است که میتوانم در یک فیلم گودزیلا بخواهم، بعد من آن را کاملترین تاثییر گودزیلایی قرن تازه خطاب میکنم.
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی
منبع