به گزارش آفتاب شرق
اکنون ۲۰طلوع میگذرد از روزی که بارو بنه جمع کردند و جادههای سیستان و بلوچستان تا تهران را زیر پا گذاشتند. چند شبی را به حاشیهخوابی حیاط بیمارستان و پیادهروهای اطراف آن گذراندند تا این که خبر از چراغ روشنِ همراهسراهای گوناگون به گوششان رسید؛ همراهسراهایی که تعدادیشان زیرمجموعه بیمارستانهای دولتیاند و تعدادی دیگر را نیز شهرداری پایتخت بنا کرده تا همراهان بیمار به سیاق قبل متصل به دیوارهای بیرونی بیمارستان چادرهای مسافرتی رنگارنگ برقرار نکنند و غم زیراندازنشینی افزون بر غصه بیماری عزیزشان نشود.
با این حال، تا این مدت تعدادی از همراهان بیماران حاشیه حیاط بیمارستانهای تخصصی و دولتی، زیستی موقت از یک روز تا یک ماه دارند.
چادرخوابی و ماشینخوابی همراهان بیمار حوالی بیمارستانهای تخصصی، قدیمی و دولتی پایتخت تا همین یکی دو سال پیش، زیاد معمول و متداول می بود؛ خانهبهدوشانی که عمده شان در خیابانهای گرداگرد بیمارستانها ازجمله بیمارستان امام خمینی به دید عابران و همسایگان میآمدند. زیاد تر اوقات با آنکه مورد مهر و ترحم عابران واقع میشدند، اما اعتراض همسایگان از ابراز ازدحام، سدمعبر و تشکیل کلونی صدمههای اجتماعی را نیز در پی داشتند. اینگونه می بود که در هر چادر و ماشین دستکم ۳ نفر بر زیستی موقت شکیبایی میکردند؛ زیستی که گاه از برش اتفاقات ناگوار و خسران پدید میآمد؛ مجال تجمع کارتنخوابها، بداندیشی سارقان، درگرفتن آتشسوزی.
یقیناً گاه خوشایندهایی نیز بهوجود میآورد همانند همپایی خیران و نیکوکاران در اطعام، انعام و مهرورزی به همراهان بیمار. اکنون کمتر تاثییر و نشانی از آن چادرهای مسافرتی و ماشینخوابیهای حوالی بیمارستان نمایان است. اما زیاد تر اسکان و استقرار در همراهسراهای خصوصی و دولتی، سوئیتهای اجارهای، اتاقهای عاریهای و یقیناً واحدهای اقامتی برخی از همان بیمارستانها ترویج یافته؛ شبستانها و خوابگاههایی موقتی که برابر قراردادهای دستنویس امکان سکونت از یک روز تا چند ماه را برای آنها که دل به مبارکدستی پزشکانِ شهری بستهاند، فراهم میآورند.
کافی است کلیدواژه همراهسرا را در سایتهای مجازی خرید و فروش جستوجو کنید آن زمان است که با انبوهی از آگهیها روبه رو خواهید شد. یکی از آگهیدهندگان برای ترغیب مشتریهایی که با او تماس میگیرند، این چنین میگوید: «سوئیت ۲۵متری با امکانات مجزا و دسترسی آسان به بیمارستان، ۳تخته و تمیز فقط شبی ۶۰۰ هزار تومان.» آگهیدهنده دیگر نیز توضیح میدهد: «هم سوئیت داریم هم اتاق؛ از ۵۰۰ تا ۶۰۰هزار تومان. بودجه تان اگر کمتر از این رقمها هم باشد، بهتان شبخوابی توی واحدهای بزرگ و عمومیمان را نظر میکنیم؛ هر نفر شبی ۱۰۰هزار تومان.» زیاد فرد دیگر از تبلیغاتشان نیز به شکل و نوع کاغذهای گلاسه و برچسبی بر دیوارهای حول و حوالی بیمارستانهای یادشده، آشکار می باشند؛ هرچند کمتر فردی رو بهسویشان دارد.
گران است!
از گوشهوکنار حیاط بیمارستان افرادی گرد هم جمع شدهاند. بیشترشان لباس محلی به تن دارند؛ شلوار جافی مردان کرد، شُلار زنانِ گیل، یال و شاوالِ اقوام لُر و دشداشههای گرمنشینان جنوب. منصور و بتول، همراهان پسر نوجوان و بیمارشان می باشند که قریب به یک هفته است در حیاط بیمارستان، انتظار خالیشدن تخت و پذیرفتن را میکشند. بهحرف های حراست و نظمبانان بیمارستان: «نباید با اسبابشان مانع رفتوآمد بقیه شوند. باید پیش از روشنشدن هوا زیراندازشان را جمع و سپس از تاریکی هوا آن را پهن کنند.» از مازندران آمدهاند و قوم و خویشی در پایتخت ندارند که این زمان نامعلوم را مهمانشان شوند. جیبشان هم تنگتر از آن است که توان اجارهکردن یکی از اتاقهای همراهسراها و سوئیتهای اطراف را داشته باشند. هر صبح نزدیک به ساعت ۸، منصور از مسئول پذیرفتن سراغ تخت خالی میگیرد و تا بحال نیز جز جواب منفی چیزی نشنیده. اصرار به اسکان در همراهسرای رایگان بیمارستان هم که داشته باشد، قولاش خواهند داد به سپس از بستریشدن پسرش.
خانم جوانی که پشت میز واحد مددکاری یکی از قسمتهای بیمارستان نشسته در توضیح این شروط میگوید: «اول باید برای بیمارتان در قسمت مشخصی همانند انکولوژی کودکان یا بزرگسال پرونده بستری و درمان راه اندازی دهید. سپس هم اگر متقاضی اسکان در همراهسرا هستید یک رونوشت از پرونده بیمارتان را به مددکاری همان قسمت تحویل دهید تا درصورت تکمیلنبودن ظرفیت، جایی هم برای شما ثبت شود. همراهسراها هم سالنهای مجزا به تفکیک خانم و آقا می باشند نه اتاقهای خصوصی.» بتول میلی به همراهسرای بیمارستان ندارد، چون در آن از همسرش جدا میافتد و ناچار است شب را کنار غریبهها با آن همه غصهای که دارد به روز رساند. رامین، پسرشان از مرضِ آبسه مغزی رنگ به رخ ندارد، اما با این حال لحظهای از جنبوجوش باز نمیایستد؛ یا سر به سر گربهها میگذارد یا سراغ همسخن بگویید و دوستی بین دیگر همراهان میرود.
تماشای گزارش
شهرداری تهران از سال۱۴۰۰ تا بحال ۷همراهسرا در بیمارستانهای حضرت رسول، جوادالائمه، آیتالله مدنی، نور، پناه، بهارلو و فارابی به قرار ظرفیت ۴۳۵نفر با خدمات اقامتی رایگان احداث کرده است. تعداد همراهسراهای شهرداری پایتخت تا آخر سالجاری به عدد ۱۲ خواهد رسید؛ امکانی رایگان و مشابه با نیاز همراهان بیمار که از شهرهای دور و نزدیک راه تهران درپیش میگیرند لیک برخیشان از وجود آن همراهسراها مطلع نیستند. همانند عباس که سپس از فوت پدر، شد مرد خانه و صدها کیلومتر از روستایشان از توابع خراسان شمالی همراه خواهرش به نیت عافیت راه آمد. زمان بستریشدن خواهرش که دست داد، در گپ و او گفت با یکی دیگر از همراهان بیمار از خدمات رایگان همراهسراهای شهرداری خبر یافت: «برای خواب و استراحت برو آنجا. نگذار این دلالهای سوئیت به پر و پایت بپیچند.»
امان از ازدحام
«اگر پول شبی ۵۰۰هزار تومان اجاره جای خواب داشتم که دست پدر مریضم را میگرفتم میبردم بیمارستان خصوصی! یک روز دو روز که نیست؛ تا همین اکنون ۳۱روز است زندگیام را در خوزستان به امان الله رها کردهام و آمدهام تهران.» اینها را قادر میگوید و اضافه میکند: «همراهسرای رایگان بیمارستان هم هست که همیشه ظرفیتش پر است.» چند قدم دورتر از قادر، مرد و زنی میانسال بر پارههایی از کارتن نشستهاند. مرد بیحوصلهتر از آن است که همکلام شود، اما زن حالی خلاف او دارد، احتمالا، چون تعداد پلاکتهای خون پسرش نسبت به دیروز افت چشمگیری نداشته: «چادرزنی ممنوع است؛ باید برویم همراهسرا. ما چند شبی هم رفتیم زیاد خوب و راحتتر از خیابان می بود. سرویس بهداشتی، حمام و آشپزخانه، ولی خب، گران همه میشد.»
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی