به گزارش آفتاب شرق
وی در جواب به این سوال که چه آیندهای را برای دریاچه ارومیه متصور هستید؟ او گفت: آینده دریاچه را دو عامل طبیعی و انسانی تعیین میکنند؛ کارکرد طبیعت به طول دوره خشکسالی و مقدار ورود به فضای ترسالی وابسته است. همه اکوسیستمهای آبی اعم از رودخانه، تالاب و دریاچه در فصل گرما با افزایش تبخیر و افت نزولات جوی، کاهشی را در منبع آب خود توانایی میکنند. شدت افت این ذخایر آبی بسته به محل قرارگیری آن اکوسیستم و مقدار تأثیری که از گرمای هوا میگیرد، متفاوت است. دریاچه ارومیه نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما متأسفانه به علت افت منبع های آب ورودی به این دریاچه و تغذیه نشدن آن در طول سال و عدم پرداخت حقابه آن بهمقدار کافی، شدت تأثیرپذیری این دریاچه از فصل گرم سال بهمراتب از آنچه باید، زیاد تر است.
استاد دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران اصرار کرد: پیشبینی حرکت طبیعت برای ما ممکن نیست، کما اینکه در سالهای پایانی دهه ۹۰ بعد از توانایی نزدیک به سه دهه خشکسالی ناظر بارشی قابل دقت در سراسر سرزمین بودیم که تعداد بسیاری از تالابها و رودخانهها در نتیجه این بارش تغذیه شدند و بعد از آن داخل یک دوره کمبارش و خشکتر شدیم. در عامل طبیعی دخالتی نیز نمیتوان داشت؛ چون هرچند مواردی همانند مهندسی اقلیم و مهندسی طبیعت در دنیا نقل است، اما در ایران (حداقل تا به امروز) دانش و فناوری آن در دسترس نیست. با دقت به کارکرد بدی که ما در سالهای تازه داشتهایم، این قرارگیری در فصل گرما و تبخیر، تأثیری شدیدتر و جبرانناپذیرتر بر دریاچه ارومیه میگذارد و خواهد گذاشت.
وی تصریح کرد: عامل دوم نقشآفرین؛ کارکرد مردم است؛ چه مردم بهگفتن منفعتبرداران از منبع های آبی در قالب کشاورزان و باغدارانی تعریف کنیم که مزارع و باغات آنها در حریم رودخانه قرار گرفته که نوع سیستم آبیاری آنها اهمیت اشکار میکند و چه مردم در قالب مسئولان و حکمرانان سیاستگذار و مسئولان قضایی. کارکرد مدیران در اراعه مطرحهای آموزش مدیریت مصرف آب برای جوامع محلی و سیاستگذاری برای تشویق این جوامع به منفعت گیری از روشهای نوین آبیاری و کاشت محصولات کمآببرتر و در پارهای موارد سطح زیر کشت متجلی میشود و تنبیه متخلفان نیز نمودی از کارکرد مسئولان قضایی در این خصوص است.
وی امکان نجات دریاچه ارومیه تنها با نزولات جوی را کاملاً مردود ندانست، اما خبرداد که در صورت عدم وقوع ترسالی (همانند آنچه در سال ۹۸ توانایی شد) ادامه روال جاری سیاستگذاری در ایران، به خشکی کامل دریاچه خواهد انجامید.
اسماعیلی راهکار برخی از نمایندگان مجلس مبنی بر انتقال آب از خلیج فارس به دریاچه اورمیه را در طویل مدت کاملاً به زیان دریاچه ارومیه و محیط زیست سرزمین دانست و تصریح کرد: مطرحهای انتقال آب در موارد زیاد خاصی نقل خواهد شد و باید از نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی به دقت مورد بازدید قرار بگیرند. دریاچه ارومیه و خلیج فارس در دو حوضه آبریز متفاوت قرار دارند. افرادی که نظر انتقال آب از خلیج فارس به دریاچه ارومیه را نقل میکنند این نوشته را در نظر نمیگیرند که این انتقال آب بینحوضهای است نه درونحوضهای و انتقال آب بین حوضهای مشکلات و مسائل عدیده خود را به همراه دارد. باید ابتدا در حوزه مبدأ نیازهای آبی همه قسمتها اعم از جوامع شهری و روستایی صنایع، کشارزی، مطرحهای گسترش و … جواب داده شود و سپس درصورتیکه مازاد آب داشته باشند، امکانسنجی کنند که آیا از لحاظ فنی و اقتصادی امکان انتقال آب به یک حوضه آبریز دیگر وجود دارد یا خیر؟ و این مسئلهای است که در رابطه دریاچه ارومیه لحاظ نمیشود.
او همین طور گفت: نمایندگان مجلس این راهکار را بدون آمایش سرزمینی و هرگونه او گفت و گوهای تخصصی در انتقال آب اراعه خواهند داد. حوضه آبریز خلیج فارس خود بعضا با افتآب و مطالبات اجتماعی و اقتصادی روبه رو است و این انتقال آب میتواند تعارضات بسیاری را در حوزه اجتماعی و سیاسی به وجود بیاورد. این چنین این سیاست میتواند به الگویی نامیمون بدل شود تا هرگاه با افتآب روبه رو شدیم او گفت و گو انتقال آب را نقل کنیم. این همان نگاهی است که در دهه هفتاد میلادی در خصوص سدسازی وجود داشت؛ در آن زمان سدسازی بهگفتن راه حل همه مشکلات نقل میشد و سود آن به پیمانکاران میرسید. اکنون همان پیمانکاران به پیمانکاران انتقال آب بدل شدهاند و استقبال زیاد تر از این مطرحها، سود بیشتری را به این افراد میرساند.
عضو هیات علمی دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران صنایع را اندوختهگذار مطرحهای انتقال آب و مصرفکنندگان نهایی آن دانست و تصریح کرد: در بین راه امکان پذیر به کشاورزی برخی شهرها و روستاها نیز آب برسد، اما مصرفکننده عمده همان صنعت خواهد می بود که چه برای گسترش خطوط تشکیل خود و چه برای رهایی از فشاری که افکار عمومی برای مصرف منبع های محدود آب محلی به آنها میآورند به این آب نیاز دارند، به عبارت دیگر آبی که به نام دریاچه ارومیه منتقل میشود به کام صنایع قدیمی و یا جدیدالتأسیس و یا کشاورزیهای قدیمی و جدیدالفعالیت به مصرف میرسد.
اسماعیلی در برسی نقش علم و راهکارهای علمی در تصمیمات ستاد احیاء دریاچه ارومیه تصریح کرد: راه اندازی ستاد ملی برای احیاء این دریاچه کاری زیاد مثبت می بود، اما علیرغم اطلاق گفتن ملی به این ستاد، عمل ملی شکل نگرفت؛ به این معنی که شراکت متخصصان در سطح ملی برای احیاء این دریاچه رقم نخورد و پروژههای مربوط به نجات دریاچه ارومیه تنها به دانشکدهها، دانشگاهها و افراد مشخصی واگذار شد. به عبارت دیگر همگرایی ملی، منفعت گیری از همه ظرفیتها در مدیریت منبع های آب، اقتصاد و دیپلماسی آب و برنامهریزی در حوزه محیط زیست، آب و فاضلاب و … رقم نخورد. این نوشته ما را از ظرفیت تعداد بسیاری از افراد توانمند محروم کرد. در نتیجه علم موفق نشد آنطور که باید و احتمالا نقشآفرینی کند. چه بسا تعداد بسیاری از استادان دانشگاه، دانشجویان، پژوهشگران و فعالان میتوانستند در این فرآیند به پشتیبانی ستاد همراه شوند، اما از ظرفیت آنها منفعت گیری نشد و فردی با آنان تماسی نگرفت.
او گفت: مقدار قابل توجهی بودجه در دولتهای یازدهم و دوازدهم در اختیار این ستاد قرار گرفت، اما گزارشی از جزئیات هزینهها و محل صرف آنها اراعه داده نشد و ما هیچ زمان نفهمیدیم این پروژهها با چه مبالغی به چه افرادی واگذار شده است. این نیز یکی دیگر از صدمههای کار علمی است؛ چون کار علمی مدام نیاز به برسی، اصلاح و بازنگری دارد. اما برسی وقتی مقدور است که دادهها و گزارشهای شفاف در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم نقاط ضعف و کمبودها را رفع کنیم. اما نمیدانستیم که این هزینهها در چه راهی صرف شده تا بفهمیم بهتر می بود در چه راهی صرف میشد. در دولت سیزدهم نیز این ستاد تحول مدیریت داد، اما باز خروجی خاصی از آن ناظر نبودیم.
استاد دانشگاه تهران پیشبینی خود را از کارکرد پزشکیان درخصوص دریاچه ارومیه باتوجه به قولهای انتخاباتی وی بدین شکل تشریح کرد: مشاوران همه رؤسای جمهور در دوران کاندیداتوری آنها متونی تبلیغاتی را تدوین و انتشار میکنند و خود این افراد نیز بر پایه دانش و توانایی خود مورادی را به آن میافزایند. باتوجه به این که دکتر پزشکیان خود اهل خطه شمال غرب سرزمین می باشند میتوان فکر کرد که قولهای ایشان ترکیبی از قولهای انتخاباتی و دغدغههای ملی و بومی بوده باشد. اما فارغ از شعارهایی که ایشان نقل کردهاند آنچه اهمیت دارد کاری است که در دوره رئیس جمهوری خود انجام خواهند داد. صرف گفتن نوشته در دوران کاندیداتوری ضمانت اجرایی ندارد و هیچ قانونی نیز کاندیداها را ملزم به اجرای این موارد نخواهد کرد. دریاچه ارومیه چه در این دوره و چه در دورههای قبل تا حد بسیاری دستخوش شعارزدگی بوده است. این آفت باید از نگاه مسئولان زدوده شود و عمل عملی صورت بگیرد.
اسماعیلی خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری بهگفتن بیشترین مقام حکومتی نگاهی ژرف، تخصصی و صیانتی دارند که این نگرش باید چراغ راه دیگر مسئولان نیز باشد. مسئولان نسبت به مسائل محیط زیستی نگاه طویلزمان ندارند. اگر جنگلی آتش بگیرد، گونه جانوری از بین برود و تالابی در جایی خشک شود مسئولان فقطً آثار مختصرزمان آن را رصد میکنند و، چون در مختصر زمان تاثییر این اتفاقات را بر زندگی خود نمیبینند به آن اهمیت نمیدهند. وقتی مدیران به پیگیری دقیق امور همت خواهند گماشت که آثار آثار هولناک بینزمان و طویل مدت این اتفاقات را فهمیدن کنند. سیاستمدار باید دقت کند که اگر دریاچه در ده سال آینده بهطور کامل خشک شود، «ریزگردهای نمکی» اقتصاد کشاورزی شمال غرب سرزمین را فلج خواهد کرد و بیماریهای گوناگون سربرخواهند آورد. آثار سوء تخریب محیط زیست در بینزمان و طویل مدت خود را مشخص می کند. در خصوص دریاچه ارومیه تا این مدت سیلی طبیعت به گوش ما نخورده که از درد آن آگاه شویم و عمل مؤثری انجام دهیم. در رابطه دریاچه تنها بعضی اوقات زیاد تر و بعضی اوقات کمتر به آن اشاره میشود، اما برخلاف اصل پنجاهم قانون اساسی و پافشاری رهبری تا این مدت کارکرد باید و شایدی رقم نخورده است.
اسماعیلی در تشریح علت مخالفت خود با آزادسازی مقطعی حقابه او گفت: آزادسازی حقابه اگر بهصورت مقطعی باشد تاثییر مثبتی ندارد، چون یک کنشگری موقت است. تغذیه یک اکوسیستم آبی همانند دریاچه باید بهصورت پایدار صورت بگیرد؛ چون اکوسیستم موجودی زنده است و همان گونه که نمیتوان یک حاضر زنده را با تنها چند ساعت نفس کشیدن در طول روز زنده نگاه داشت، اکوسیستم آبی نیز برای بقای خود نیاز به ورود مداوم آب دارد، همان گونه که پیش از ساخته شدن سدها آب بهطور مداوم به دریاچه میریخت.
استاد دانشگاه تهران نقش مردم در نجات دریاچه ارومیه را مهم دانست و همین طور گفت: مردم هم میتوانند در نقش باغدار و کشاورز ظاهر شوند و هم در نقش یک فعال محیط زیستی و هم یک سیاستمدار و یک مدیر دولتی. مردم در هر جایگاهی می باشند میتوانند و باید مؤثر ظاهر شوند. لازمه این کار، آگاهی مردم است.
وی در آخر فرمود: مردم فارغ از این که چه جایگاهی دارند باید این آگاهی را کسب کنند که دریاچه ارومیه در درجه اول یک ثروت طبیعی و ملی است و نیاز به حفاظت دارد و در مرحله سپس باید به این بلوغ برسند که این دریاچه شریان حیات در منطقه خود به حساب میآید. بعضی اوقات یک دریاچه و رودخانه آب شیرین را میبینید که آب شرب یا آب مورد نیاز کشاورزی یک منطقه را فراهم میکند؛ دریاچه ارومیه این چنین نقشی ندارد، اما خشک شدن آن همه فعالیتهای کشاورزی، صنعتی زیست شهروندان را متأثر میکند و به نابودی میکشاند. مردم باید نسبت به این نوشته آگاه شوند و با سیاستهای صحیح همراه شوند. قدم فرد دیگر که مردم میتوانند بردارند مطالبهگری قانونی برای احیاء دریاچه است.
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی