به گزارش آفتاب شرق
به گزارش “افتاب شرق”، احتمالا هیچکس فکرش را هم نمیکرد که سپس از اتفاقات تلخ سال قبل که در تیم ملی برای بهروز عطایی رقم خورد او بتواند این چنین بازگشتی را به دنیای مربیگری رقم بزند و در عرض چند ماه قهرمان ایران و آسیا و سوم جهان شود.
چند روز سپس از بزگشت تیم فولاد سیرجان به ایران گفتگویی متفاوت با بهروز عطایی ترتیب دادیم و با او درمورد مسائل گوناگون سخن بگویید کردیم که اینجا میتوانید مشروح سخن بگوییدهای سرمربی اسبق تیم ملی و جاری فولاد سیرجان با افتاب شرق را بخوانید.
*محمد موسوی میاو گفت قرار نبوده شما در جام باشگاههای جهان شرکت کنید.
حقیقت این است که باشگاه فولاد سیرجان نگاه خاص خودش را به مسابقات دارد و نگاه آنها ایدهآلگرا است. ترجیح باشگاه این است که اگر قرار است در تورنمتی شرکت کند بتواند در آن نگه داری اعتبار و آبرو کند. بازیکنانی که به جستوجو آنها بودیم به ما ملحق نشدند و باشگاههای دیگر نیز همکاری نکردند که یقیناً این را حق آنها میدانم و بابت این نوشته هیچ گله هایای وجود ندارد. از طرف دیگر چون در نیم فصل اول پنج مسابقه را ناکامی خورده بودیم این حس وجود داشت که باشگاه ویژگیهای وجود در مسابقاتی همانند جام باشگاههای جهان را ندارد.
*خودتان هم این نوشته را قبول داشتید؟
ببینید ما تمرینات خودمان را به خوبی انجام میدادیم و استراتژیمان این می بود که در دور رفت مسابقات لیگ برتر تا اغاز جام باشگاههای جهان بتوانیم به آمادگی کامل برسیم. دور برگشت را بهترین زمان برای خودمان میدانستیم که بتوانیم امتیازات از دست رفته دور رفت را جبران کنیم. در نهایت باشگاه خبرداد که قرار نیست به جام باشگاههای جهان برویم اما سخن بگوییدهایی انجام شد و رایزنی کردیم تا نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که در رقابتها شرکت کنیم.
*اما با اغاز مسابقات انگار همه چیز برایتان عوض شد.
هنگامی به برزیل رسیدیم یک او گفت و گو زیاد جدی اتفاق افتاد. به بچهها گفتیم که قرار نبوده است ما در مسابقات شرکت کنیم اما اکنون وجود اشکار کردیم و این رقابتهایی است که احتمالا وجود مجدد در آن برای ما امکان پذیر نباشد بعد همه اینها میتواند یک زمان باشد که از آن منفعت گیری کنیم. هیچ چیز هم برای از دست دادن نداشتیم و به نوعی میتوان او گفت که بچهها برای پیروزی همفکر و همسو شدند. فکر میکنم در بازی اول نیز این نوشته به چشم آمد که تیم کاملاً با چنگ و دندان بازی میکند. من از بچهها و کادر فنی خودم سپاس میکنم که این ذهنیت خوب را داشتند و آن را با خود حمل کردند. نوع نتیجهگیری ما به طوری می بود که میتوان باور داشت که بچهها همه توان خود را گذاشتند.
*شما دو بار لوبه قوی را ناکامی دادید.
بله پیروزی روبه رو این تیم که در رتبه سوم با کیفیتترین لیگ دنیا وجود دارد و تیمی چند ملیتی است اصلاً کار آسانی نیست. دو بار این اتفاق رقم خورد که هر دو بار هم با جنگندگی زیاد اتفاق افتاد. باز هم از بچهها سپاس میکنم و به کار کردن با آنها افتخار میکنم.
*یک سری از بازیکنان شما سطح زیاد بالایی اراعه دادند و همه را سورپرایز کردند. احتمالا زیاد تر از همه علی حاجی پور و علیرضا عبدالحمیدی.
من اصولاً هنگامی تیمیم را میبندم باورهایم را روی آن میگذارم. برای مثالً هنگامی که با علیرضا عبدالحمیدی قرارداد بستیم باور داشتم که او میتواند به ما پشتیبانی کند. از علی حاجیپور هم شناخت کامل داشتم و میدانستم که میتواند در لیگ برتر یکی از بهترینها باشد و در جام باشگاههای آسیا نیز فوق العاده عمل کرد. همه بچهها در این مسابقات با همه توان ذهنی حاضر شدند. علیرضا عبدالحمیدی کارکرد بسیارای داشت و در سطح یک بازیکن زیاد خوب ملی بازی کرد. یقیناً همه بچهها اثرگذاری فوق العادهای داشتند و به این پیروزی پشتیبانی کردند. در واقع پیروزی در این مسابقات نیاز به اراعه کیفیت خوب در همه پستها دارد.
*برویم سراغ نیمه نهایی و ناکامی روبه رو ساداکروزیرو؛ فکر میکنم شما خودتان را آماده کرده بودید که در نیمه نهایی با شهداب بازی کنید اما ناکامی غیرمنتظره این تیم روبه رو نماینده آرژانتین همه معادلات را به هم زد.
دقیقا؛ هنگامی سادا کروزیرو به شهداب باخت استراتژی ما به این سمت رفت که قرار است در نیمه نهایی با شهداب بازی کنیم. از طرف دیگر پیش بینی ما این می بود که تیم ساداکروزیرو به ترنتینو خواهد باخت اما تیم ایتالیایی با ترکیب دوم خود بازی کرد و همین شرایط را تحول داد. به نظرم حیف شد که شهداب از این زمان منفعت گیری نکرد چرا که در صورت صعود این تیم یک اتفاق فوق العاده رقم میخورد و آن هم این می بود که قطعاً ایران در فینال رقابتهای جام باشگاههای جهان یک نماینده داشت.
واقعا حیف شد چرا که فکر میکنم وجود دو تیم از ایران و دو تیم از ایتالیا در نیمه نهایی جام باشگاههای جهان زیاد از نظر اعتباری به والیبال ایران پشتیبانی میکرد ولی متاسفانه نشد.
*یک مقدار این مسابقات را به تیم ملی هم ربط دهیم. محمد موسوی در مصاحبه با ما اصرار کرد که فرق فولاد سیرجان با تیم ملی یک سال پیش این می بود که بچههای فولاد فعل خواستن را صرف کردند. به نظر شما چرا یک سال پیش این اتفاق در تیم ملی تحت هدایت شما نیفتاد؟ شما نتوانستید این کار را به خوبی انجام دهید یا خود بچهها مشکل داشتند؟
ببینید برای موفق شدن یک نوع وسیله و ابزار کافی نیست. یعنی فقط مدیر، مربی یا بازیکن کفایت نمیکند. من نسبت به قبل زیاد تحول کردم و ویژگیهای منفی خودم را کنار گذاشتم و تلاش کردم که با یک فلسفه تازه که در کارم اثرگذارتر است پیش بروم ولی من جادوگر نیستم و کار جادوگری را هم هیچ زمان انجام ندادهام. من قطعاً علت این ناکامی را برای مدیریت از بالا میدانم. سالهای سال است که در والیبال ما سپس از هر عدم نتیجهگیری به جستوجو اشکار کردن تقصیر کار هستیم و اولین کسی هم که مورد خطاب قرار میگیرد سرمربی است، در حالی که هیچ جای دنیا این شکلی نیست. شما از سال ۲۰۱۰ تا الان نوع جابجایی مربیان تیم ملی را نگاه کنید که با هیچ جای دنیا قابل قیاس نیست. ما مدعی هستیم که تیم ملی جز ۱۰، ۱۵ تیم برتر دنیاست اما شما بروید و تیمهای بزرگ دنیا را ببینید که آیا از سال ۲۰۱۰ تا الان اینقدر مربی عوض کردهاند. ما دائم فقط به حواشی پرداختیم و به جستوجو انحراف ذهنها بودیم.
*یعنی فرق فولاد سیرجان و تیم ملی همین می بود؟
بله، به نظرم با اهمیت ترین دلیلی که توانستیم در جام باشگاههای جهان اینقدر همدل باشیم نوع مدیریت باشگاه فولاد سیرجان می بود. باشگاه همیشه بهما نگاه حمایتی داشت و هیچ زمان تلاش نکرد که فضا را منحرف کند در حالی که این اتفاق در فدراسیون برای ما نیفتاد. من احترام بسیاری برای آقای داورزنی و دوستان قائل هستم اما در آن مقطع ما زیاد سریع فضای پشتیبانی را با تحول عوض کردیم. یک مثال برای شما میزنم. لوران تیلیه ۹ سال سرمربی تیم ملی فرانسه می بود. یک سوال از شما دارم، او چند سال در این زمان برای این تیم پیروزی کسب کرد؟ فدراسیون والیبال فرانسه به او مطمعن کرد و نهایتاً نتیجهاش را هم گرفت.
*ولی شما خودتان استعفا دادید و فردی برکنارتان نکرد.
بله، بله
*یعنی از سمت فدراسیون سختی وجود داشته که شما استعفا دهید؟
نه فشاری برای استعفا دادن من وجود نداشته بلکه آنها سختی را از روی من کم نکردند. هر دفعه در جلسات کمیته فنی من را تخریب میکردند. یکی از اعضای کمیته فنی میاو گفت عطایی نماینده مربیان ایرانی نیست. این سخن یعنی چه؟ بعد من نماینده مربیان برزیل بودم؟ شما در صلاحیتی نبودید که بخواهید من را انتخاب کنید ولی من یک ایرانی بودم که به حمایتاحتیاج داشتم. من همه آمار جلسات کمیته فنی را دارم و میدانم که هیچ کدامشان حتی یک راهکار هم اراعه ندادند. دائم کلیگویی کردند و هیچکس نگفت که بازیکنان ما هم نادرست داشتند.
*لطفاً یک مقدار زیاد تر در این مورد توضیح دهید.
ببینید برای مثالً میلاد عبادیپور این روزها واقعاً در فرم فوق العادهای است و در تیم ملی نیز عموماً کارکرد مساعد داشت ولی در یک مقطع برای مسابقات قهرمانی آسیا زیاد آماده نبوده است اما هیچکس نگفت که عطایی تو نادرست کردی که میلاد را انتخاب کردی. همین الان هم بین من و میلاد کدورت وجود دارد اما او این روزها استثنایی کار میکند و قطعاً به تیم ملی هم پشتیبانی خواهد کرد.
*شایعه اختلاف میلاد با محمد موسوی درست می بود؟
نه اصلاً هیچ اختلافی وجود نداشت و این زاییده افکار عمومی است. زیادها این نوشته را به من انها گفتند که دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجند اما من این را نپذیرفتم و گفتم که هم سید باید این را بداند که میلاد به گفتن یک بازیکن با توانایی در کنارش وجود دارد و هم میلاد قبول کند که ماموریت کاپیتانی به مسئولیت سید است. واقعا ما هیچ تنش و چالشی بابت وجود سید و میلاد در کنار هم نداشتیم. احتمالا من نادرست کردم که میلاد را برای مسابقات قهرمانی آسیا انتخاب کردم چون او زیاد آماده نبوده است. احتمالا بهتر می بود در قهرمانی آسیا نباشد تا بتوانیم از او در بازیهای آسیایی و انتخابی المپیک منفعت گیری کنیم.
*کلا دل پری از کمیته فنی دارید.
نه ببینید دوره کلیگویی قبل است. الان آمار و رقم های وجود دارد و شما نمیتوانید کلی راجع به چیزی سخن بزنید. ما یک دوره زیاد خوب در والیبال داشتیم و سپس از آن دائم به جستوجو تقصیر کار بودیم که چرا دچار کم شدن شدیم. ما هیچ دلیلی برای برکناری کواچ و کولاکوویچ نداشتیم و همه آنها در یک مقطع داشتند خوب کار میکردند. باید دقت داشته باشیم که در ورزش ارامش دائمی وجود ندارد. در واقع مشکل این می بود که ما هیچ مقصد گذاری درستی نداشتیم و هر مربی که جای قبلی آمد موفق نشد انچه که باید و احتمالا پشتیبانی کند.
*در رابطه کمیته فنی سخن بگویید کردیم. یک زمان بحثی جنجالی نیز نقل شد مبنی بر این که در این کمیته شما با برگشت سعید معروف به تیم ملی مخالفت کردهاید. چه مقدار این شایعه درست می بود؟
این نوشته توسط آقای میرفخرایی نقل شده می بود که من در چند ماه تازه سخن بگوییدهای ایشان را بازدید میکنم که اصلاً ارامش ندارند. احتمالا ایشان مقداری دچار فراموشی ذهنی شدهاند. ایشان اصولاً عادت دارند که سخنها را به شکل متناقض بزنند و نباید زیاد به آن دقت کرد. اولاً ایشان در جایگاهی نبوده است که به ما بگوید چه فردی را بیاوریم و چه فردی را نیاوریم. هیچ زمان او گفت و گو سعید معروف اتفاق نیفتاد. سعید معروف تکلیف خود را با والیبال اشکار کرده و خداحافظی کرده می بود. سپس از این که عطایی رفت و پائز آمد هم مجدد به سراغ سعید معروف رفتند و او علناً او گفت که من دیگر در تیم ملی بازی نمیکنم. آقای میرفخرایی این نوشته را فهمیدن نکرد چون چارچوبهای ورزش را به خوبی نمیشناسد. میرفخرایی یک زمان زیاد به آقای مرادی نزدیک می بود اما هنگامی ایشان از فدراسیون رفتند اغاز کرد به سخن زدن پشت سر آقای مرادی. بهتر است آقای میرفخرایی یک مقدار استراحت کند و نیازی به سخن زدن در رابطه همه چیز نیست. نه سعید معروف میآمد و نه من سخن آقای میرفخرایی را گوش میدادم چون اصلاً ایشان را دارای صلاحیت نمیدانستم.
*در رابطه امیر غفور نیز ماجرا همین شکلی می بود.
بله من خودم شخصاً با امیر غفور سخن بگویید کردم و او او گفت که میخواهم خداحافظی کنم. محمد موسوی هم در یک مقطع آمد اما هنگامی دید که شرایط برای پشتیبانی کردن او مهیا نیست تصمیم گرفت برود. هنگامی برای بار دوم آمد زیاد هم خوب کار کرد و در کنار بچهها دل سوزاند.
*شما در لیگ برتر والیبال ایران و جام باشگاههای آسیا قهرمان شدید و در جام باشگاههای جهان نیز به مقام سوم رسیدید. تقریبا به همه افتخارات ممکن در قسمت باشگاهی دست اشکار کردید. یک زمان حرف های بودید که روزی به تیم ملی باز خواهید گشت آیا تا این مدت این چنین قصدی دارید؟
این در حیطه اختیارات من نیست. من طوری عمل میکنم که بتوانم یک روز مجدد به والیبال ملی پشتیبانی کنم و کار نیمه همه خودم را همه کنم. مقصد من این است، اگر یک روز محقق شود که خوشحال خواهم شد و اگر هم نشود که تکه نبوده است اما این زمان اکنون حالاها نخواهد می بود و فعلاً به آن فکر نمیکنم چون روی او گفت و گو باشگاهی تمرکز کردم و هر زمان که تیم ملی کشورم به من به گفتن سرمربی احتیاج داشته باشد پشتیبانی خواهم کرد تا کار نیمه تمامم را به پایان برسانم.
*موضع شما در رابطه این که به گفتن دستیار و نفر دوم در تیم ملی وجود نخواهید داشت که تغییری نکرده است؟
خیر تغییری نکرده، من این کار را خوب بلد نیستم و نمیتوانم به گفتن نفر دوم پشتیبانی کنم. من معتقدم که دستیاران تیم ملی باید ویژگیهای پشتیبانی مربیگری را داشته باشند. این که ما هر دفعه پنج سرمربی را گزینه دستیاری تیم ملی میکنیم کار درستی نیست. شما به فرانسه یا لهستان نگاه کنید همه پشتیبانی مربی میآورند و ایران تنها جایی است که یک سرمربی را کنار یک سرمربی دیگر میگذارد. به نظر من آقای پیاتزا هم باید اینجا از دستیاران خوبی منفعت گیری کند نه از سرمربیان.
*سخن بگویید پایانی.
من همیشه برای والیبال سرزمین آرزوی پیروزی داشته و دارم. یقیناً معتقدم که همه برای والیبال تلاش کرده و زحمت کشیدند. الان هم برای زمان زمان کوتاهی است که یک فدراسیون تازه آمده است. آقای تقوی یک مدیر توانمند، آگاه و با هوش است. من فکر میکنم که والیبال با ایشان میتواند به سرمنزل خواسته برسد. ایشان هم در نگه داری افراد و هم در جابجایی آنها درست عمل کرده و شرایط والیبال برای پیشبرد اهداف کاملاً مناسب است. همه باید دست به دست هم دهیم تا والیبال به پیروزی برسد. دعوا و درگیری بس است. بدگویی و بدخواهی را ول کنید، بیایید کنار هم باشیم و از این نوشته لذت ببریم. در نهایت باز هم امیدوارم که والیبال به اهداف خود برسد.
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی
منبع:https://www.namehnews.com/fa/tiny/news-739525