به گزارش آفتاب شرق
قسمتهای مهم او گفت و گو با عیسی کلانتری را میخوانید:
- در جنگ ۱۲ روزه بهرغم همه دستاوردهای قابل دقت و اتحاد ملی فراگیری که شکل گرفت، مساله نفوذ نشان داد در ساختار سیاستگذار و تصمیمساز سرزمین مشکلاتی جدی وجود دارد.
- وقتی که سند چشمانداز ۲۰ساله در سال ۸۲ نوشته شد، ایران در بین ۲۳کشور منطقه در جایگاه هفتم قرار داشت و قرار می بود طی ۲۰ سال در جایگاه نخست بنشیند. اما بعد از ۲۰سال نه تنها رشدی در رنکینگ منطقهای ایران تشکیل نشده، بلکه رتبه هفتم ایران به رتبه هفدهم تنزل اشکار کرده است.
- توزیع ثروت در ایران همه انها به سود ثروتمندان و به زیان دهکهای محروم است. درصد اندکی، قسمت قابل توجهی از ثروت سرزمین را میبلعند و اگر اصلاحات ملزوم برای تحول ریل مدیریت و حکمرانی صورت نگیرد، اوضاع از این هم بدتر میشود.
- ما به جای منفعت گیری مناسب از نیروهای خلاق و نخبه سرزمین، آنها را تاراندیم و مناصب حیاتی و سرنوشتساز را در اختیار چاپلوسان و افرادی که منافع شخصی و جناحیشان را به منافع ملی ترجیح خواهند داد، قرار دادیم. این افراد ثروتهای نجومی اندوختند و هیچ کس از آنها نپرسید از کجا آوردهای؟
- امروز که سیستم انگار تصمیم دارد تن به اصلاحات دهد، نشانه خوبی است که باید به استقبال آن رفت. این اصلاحات، تنها راه برونرفت از مشکلات حاضر است.
- هنگامی دایره خودیها به اندازهای تنگ میشود که حتی شخصی همانند لاریجانی هم زمان وجود در ساختار مدیریتی را اشکار نمیکند، طبیعی است که نخبگان و شایستگان هم زمان وجود در عرصه مدیریتی را اشکار میکنند.
- عدم وجود نخبگانی همانند کاوه مدنی و کاوه مدنیها ناترازیهای امروز را شکل دادهاند. اگر امروز در قسمت آب، برق، گاز و…ناترازی و افتداریم، به این علت است که شایستگان از عرصه مدیریت خارج شده و افراد غیرمتخصص و جناحی جانشین آنها شدهاند.
- بزرگترین ناترازی ایران، ناترازی مدیریتی است. گزینشها، حراستها و استصوابها کاری کرده که سرزمین از مدیران با لیاقت خالی شده و افراد غیرمتخصص جانشین آنها شدهاند. مدیریت نادرست با تصمیمات غلط است که ناترازیهای بنیادین تشکیل میکند.
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی 

 
			 
		 
		 
		