مینا و شوهرش برای طلاق توافقی عمل کرده‌اند. مشاور خانواده هم ناسازگاری را تایید کرده است. مینا برای اعتمادآنلاین از علت این جدایی می‌گوید.

*چند سال است با هم زندگی می‌کنید؟

۱۴ سال پیش ازدواج کردیم و زندگی خوبی داشتیم.

*بچه هم دارید؟

بله. سه بچه دارم.

*چطور با شوهرت آشنا شدی؟

محمود شوهر دوم من است. من یک بار ازدواج کردم که موفق نبوده است و جدا شدم. با محمود آشنا شدم. آشنای برادرم می بود که چندباری مرا دیده می بود. با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم.

*شما ۱۴ سال با هم زندگی کرده‌اید اما اکنون عمل به طلاق  کرده‌اید؛ چرا؟

من اصلاً فکر نمی‌کردم محمود این چنین آدمی باشد. اختلاف ما یکی دو سال است اغاز شده.

*چرا؟

ما وضع خوبی نداشتیم. محمود هرچه کار می‌کرد نمی‌توانستیم زندگی را تامین کنیم. من برای این که پشتیبانی‌خرجش باشم اغاز کردم در خانه کار کردن. لباس می‌فروختم، کم‌کم کارم گرفت. از پدرم پول قرض کردم مغازه اجاره کردم و لباس می‌فروختم. کارم زیاد خوب گرفت و مغازه گرفتم و کارم را رشد دادم. سپس دیگر با تولیدی‌ها کار می‌کردم. محمود هم از کار او بیرون آمد و خواست با من کار کند. ما با هم کار می‌کردیم و زندگی خوبی داشتیم تا جایی که محمود زیاده‌خواهی کرد؛ برای مثالً می‌او گفت باید مغازه را به نام من کنی و این‌جور سخن‌ها. حتی از حساب مشترک پول زیاد تر برداشت می‌کرد. تلاش می‌کرد پول‌هایی از کار بیرون بکشد. من فهمید شدم و جلوی این کار او را گرفتم. اختلاف ما از اینجا اغاز شد.

*یعنی زیاد تر از حقش می‌خواهد؟

بله. من هم گفتم نمی‌دهم برو برای خودت کار کن. اختلاف بالا گرفت و این‌طور شد که من تصمیم گرفتم از او جدا شوم، محمود هم قبول کرد.

*حس نمی‌کنی باید زیاد تر فکر کنی؟

مشاور هم ناسازگاری ما را تایید کرده است. ما راهی نداریم. محمود می‌خواهد دستاورد مرا به نام خودش کند.