به گزارش آفتاب شرق
بیشتر از ۳۰ سال است که پیکسار و دیزنی با هم مرتبط می باشند. از زمان انتشار کردن Toy Story، پیکسار با شخصیتهای به یاد ماندنی و داستانهای شگفتانگیزش، مخاطبان را حیرت زده کرده است. این استودیو آنقدر برای دیزنی مورد قیمت می بود که هنگامی باب ایگر در سال ۲۰۰۵ مدیرعامل دیزنی شد، برتری اول خود را اصلاح روابط تیره بین دیزنی و پیکسار و تصاحب این استودیو قرار داد.
از آن زمان، پیکسار یکی از زیرمجموعههای دیزنی بوده و پشتیبانی کرده است تا این استودیو را در برخی از سختترین سالهایش به پیش ببرد. در سالهای بعد از این ادغام، استودیو انیمیشن سازی والت دیزنی اغاز به کار کرده و این دو شرکت سالها است که انیمیشنهای کلاسیکی را اراعه میکنند. در ابتدا، مخاطبان می توانستند تفاوت بین این دو شرکت را به سادگی تشخیص دهند چون فیلم های ساخت انیمیشن والت دیزنی انیمیشن هایی دو بعدی بودند، در حالی که پیکسار انیمیشن سه بعدی تشکیل می کرد؛ هرچند دیزنی اکنون عمدتاً به سمت انیمیشن های سه بعدی رفته است. این بدان معناست که مخاطبان امکان پذیر بعضی اوقات از نام پیکسار به گفتن یک عبارت کلی برای همه فیلم های انیمیشن CGI ساخته شده توسط دیزنی منفعت گیری کنند.

اما آیا از خود پرسیده اید که چرا فیلم هایی همانند Encanto و Frozen در جشنواره پیکسار در کالیفرنیا ادونچر نمایش داده نمی شوند؟ خب، چون آن ها انیمیشن های دیزنی می باشند. در حالی که در ظاهر، هر دو فیلم های پیکسار و دیزنی یکسان به نظر می رسند، اما هنگامی در رابطه برند کلی این شرکت سخن بگویید می کنیم، تفاوت های کلیدی بین فیلم های پیکسار و دیزنی وجود دارد. در این نوشته ۷ تفاوت بزرگ بین این دو استودیو انیمیشن سازی و فیلم هایشان آورده شده است.

۷- فیلم های دیزنی در رابطه آرزوها و عشق می باشند اما فیلم های پیکسار در رابطه دوستی
بزرگترین تفاوت کلیدی بین فیلمهای انیمیشن دیزنی و پیکسار، تم مشترکی است که فیلمهای گوناگون آنها را تعریف می کند، که میتوان آنها را در نمادینترین آهنگهایشان خلاصه کرد. ترانه “When You Wish Upon a Star” از انیمیشن پینوکیو به تم اتحاد کلیت دیزنی به گفتن یک شرکت، و به طور خاص فیلم های انیمیشنی آن تبدیل شده است. ایده چیزی بزرگتر از خودتان، آینده بهتری در پیش روی شما به گفتن یک فرد، با چیزی همانند آهنگ Part of Your World از انیمیشن The Little Mermaid نمادسازی می شود.

زیاد تر مضمونی عاشقانه در سراسر محصولات دیزنی دیده می شود که با آهنگ هایی همانند “روزی روزگاری یک رویا”، “یک دنیای کاملاً تازه” و “دیو و دلبر” نمادسازی شده است. آرزو کردن چنان قسمت مهمی از دنیای آثار دیزنی است که آنها فیلم Wish را در جشن صدمین سالگرد خود، حول این تم ساختند. در روبه رو، آهنگی که زیاد تر با فضای آثار پیکسار مرتبط به نظر می رسد، «تو یک دوست درون من داری» در انیمیشن Toy Story است. این نه تنها اولین فیلم بلند آنهاست، بلکه الگویی برای کل فیلموگرافی این استودیو نیز می بود، جایی که فیلمهای پیکسار زیاد تر با دوستیهای منقلب کننده زندگی شناخته خواهد شد.

وودی و باز، مایک و سالی، نشاط و غم، لوکا و آلبرتو، و جو گاردنر و ۲۲ تنها چند نمونه از این نوشته دوستی می باشند. هم آهنگ «اگر تو را نداشتم» در انیمیشن Monsters Inc و «هیچ کس همانند تو» در Turning Red در هسته مهم خود به دوستی و اهمیت آن اشاره دارند. در حالی که پیکسار فیلمهای عاشقانهای همانند WALL-E و Elemental نیز دارد و دیزنی دیگر کمتر به سمت عاشقانه رفته و با فیلمهایی همانند Zootopia و Moana به سراغ تم دوستی رفته است، اینها تا این مدت هم عناصر مهم فیلمهای این دو استودیو می باشند.

۶- دیزنی و پیکسار رویکرد متغیری نسبت به موزیکال ها دارند
هنگامی سخن بگویید از موسیقی می شود، دیزنی و پیکسار به راه حلهای متغیری با موزیکال ها روبه رو می شوند. فیلم های موزیکال (منظور سکانس های خواندن ترانه توسط شخصیت ها و رقصیدن آن ها است) از ابتدا با سفید برفی و هفت کوتوله بخشی از انیمیشن های دیزنی بوده اند، اما با اغاز از پری دریایی کوچولو در سال ۱۹۸۹، آنها سبک تعیین کننده خود را با وام گرفتن سبک و حالت جدیدی از موزیکال های برادوی اتخاذ کردند.
شخصیتهای فیلم ترانه میخوانند، اما تماشاگر میداند که در دنیای فیلم، هیچکس درمورد این ترانه ها نظر نمیدهد و زیاد تر سورئال و نمادین می باشند. برای مثال هنگامی السا در Frozen ترانه «ولش کن بره» را می خواند، منظورش کمتر حقیقی و زیاد تر استعاری است. موزیکال های دیزنی تقریباً به یک ژانر برای خودشان تبدیل شده اند.

از نظر دیگر، پیکسار از سکانس های موزیکال به گفتن قسمتهایی واقعی منفعت گیری میکند که در قلمرو فیلمهایشان وجود دارند، چیزی که شخصیتها به آن عکس العمل نشان خواهند داد. وقتی که داستان اسباببازی در حال گسترش می بود، پیکسار آگاهانه تصمیم گرفت فیلمی موزیکال نسازد؛ با وجود این که این استاندارد محبوب فیلمهای دیزنی در آن زمان می بود. اولین ترانه موزیکال در داستان اسباب بازی ۲ رقم خورد، وقتی که وودی یک ویدیو قدیمی از عروسک وودی را تماشا می کند که ترانه «تو یک دوست در درون من داری» را می خواند.
کوکو به گفتن اولین موزیکال پیکسار تبلیغ شد، اما همه آهنگها اجراهایی در فیلم می باشند که دیگر شخصیتها میتوانند ببینند و به آن عکس العمل نشان دهند. هم Coco و هم Soul هر دو فیلم هایی می باشند که موسیقی هایی در رابطه موسیقی دانان را اراعه می دهند. ترانه موزیکال Turning Red یکی از موزیکال هایی است که توسط گروه پسرانه خیالی ۴*Town اجرا می شود و شخصیت مهم داستان این آهنگ را می خواند. در حالی که سکانس های موزیکال دیزنی زیاد تر سمبلیک می باشند، این سکانس ها در تولیدات پیکسار قسمت های واقعی داستان می باشند.

۵- انیمیشن های پیکسار فیلم هایی تابستانه می باشند و فیلم های دیزنی مخصوص عید شکرگذاری
دیزنی در انتخاب تاریخ اکران بی نقص عمل می کند، خوب می داند زمان بهینه برای اکران یک فیلم چه وقتی است و می داند چطور از فصل تابستان و تعطیلات فصل سینما به بهترین شکل منفعت گیری کند. در ابتدا، انیمیشنهای دیزنی همانند پوکاهونتاس، مولان و تارزان فیلمهای بزرگ تابستانی بودند، در حالی که داستان اسباببازی، زندگی یک حشره و داستان اسباببازی ۲ برای آخر هفته شکرگزاری کنار گذاشته شدند.
با این حال، وقتی که محبوبیت پیکسار اغاز به افزایش کرد و انیمیشن های دیزنی با مشکل پایین آمدن محبوبیت روبه رو شدند، دیزنی به فیلم های پیکسار تاریخ اکران زیاد محبوب و مورد قیمت تابستانی را داد، در حالی که دیزنی خود اکران آخر هفته شکرگزاری را انتخاب کرد. Finding Nemo با اکران در ماه مه این روال را ناکامی، اما بدنبال اکران Cars، اکثر فیلمهای پیکسار در ماههای تابستان و طبق معمولً در ژوئن اکران خواهد شد. تنها دلیلی که کوکو و دایناسور خوب در آخر هفته شکرگزاری اکران شدند این می بود که سالها انیمیشنی از دیزنی برای این زمان از سال تشکیل نشده و چیزی برای پر کردن این جایگاه ملزوم می بود در حالی که دو فیلم پیکسار در آن سالها اکران شده می بود.

استودیو انیمیشن سازی دیزنی اکنون در اکران فیلم هایش در تعطیلات آخر هفته شکرگزاری به بلوغ رسیده است. قوت ماندگاری باورنکردنی Frozen در تعطیلات آخر هفته شکرگزاری و تا اغاز سال سپس علتشد تا این فیلم به پردرآمدترین فیلم سال ۲۰۱۳ تبدیل شود. در حالی که فیلم های تازه همانند دنیای Strange World و Wish در تعطیلات آخر هفته اکران شده و در گیشه ناکامی خوردند، دیزنی امیدوار است که موانا ۲ ناظر برگشت مجدد آنها به مسیر موفقشان باشد. این رویه اکنون به فیلم های پیکسار حال و هوای فیلمی تابستانی داده است در حالی که انیمیشن های دیزنی از مهم ترین فیلم های دوران تعطیلات می باشند.

۴- دیزنی برای شخصیت های شرورش معروف است
به همان اندازه که قهرمانان دیزنی معروف می باشند، شخصیت های شروی دیزنی نیز می باشند. مالیفیسنت، جعفر، کرولا دی ویل، اورسولا و کاپیتان هوک برخی از بزرگترین نامهای انیمیشن های دیزنی می باشند، به طوری که یک سری از فیلمهای کانال دیزنی بر پایه فرزندانشان به نام The Descendants ساخته شده است. شخصیت های شرور دیزنی زیاد شناخته شده و دلنشین می باشند و یکی از عناصر تجاری این استودیو انیمیشن سازی به شمار می روال. مخاطبان آنها را دوست دارند چون این شخصیت ها شرور می باشند و از شرور بودن لذت می برند. آهنگ های مخصوص شخصیت های شرور دیزنی همانند «روح بدبخت بیچاره»، «آماده باش» و «آتش دوزخ» قسمت محبوب این فرنچایز می باشند.

از طرف دیگر، پیکسار تعداد کمتری شرورهای پایدار دارد. این نوشته تا حدی به این علت است که پیکسار یک استودیوی زیاد جوانتر است و فیلمهای کمتری دارد، اما این چنین، افراد شرور در فیلمهای پیکسار به ندرت آنهایی می باشند که برجسته خواهد شد. به جز چند استثنا، همانند سندروم در The Incredibles یا رندال در Monsters Inc.، شرورهای حاضر در دنیای پیکسار شخصیت هایی ثانویه می باشند.
شخصیت پراسپکتور در Toy Story 2 و خرس لاتس-او-هاگین در Toy Story 3 آنتاگونیستهای خوبی می باشند، اما در حد و اندازه های شرورهای دنیای دیزنی تماشاگران را جذب نکردهاند. طرفداران شرورهایی همانند ارنستو دلا کروز در کوکو و هاپر در زندگی یک حشره را دوست دارند، اما آنها مهم ترین چیزی نیستند که مخاطبان بعد از تماشای فیلم های پیکسار درمورد آن ها سخن بگویید می کنند.

۳- فیلم های پیکسار زیاد تر روی مشکلات و تقلاهای خود شخصیت مهم تمرکز دارند تا شخصیت شرور داستان
یکی از دلایلی که امکان پذیر شرورهای پیکسار به یاد ماندنی به نظر نرسند این است که موانعی که شخصیتهای آن فیلمها باید بر آنها تسلط کنند، شخصیت محور می باشند تا یک عامل بیرونی. در حالی که سید در داستان اسباب بازی یک تهدید است، درگیری مهم بین وودی و باز و ماجرای آنها در مسیر دوست شدن است. در Inside Out هیچ “شرور”ی وجود ندارد، بلکه این نقص درونی شخصیت نشاط است که وی باید بر آن تسلط کند. درگیری مهم در انیمیشن Elemental این است که آیا جامعه به وید و امبر اجازه می دهد با هم باشند یا خیر، در حالی که درگیری در Turning Red یک تضاد نسلی بین مادر و دختر است که نه با یک دعوا بلکه با تفاهم به آخر می رسد.

این دور شدن از شخصیت های شرور و رفتن زیاد تر به سمت درگیریها و تنش های درونی ناشی از یک نقص شخصیتی یا مشکل اجتماعی، اغاز به ورود به انیمیشن های دیزنی کرده است. سخن بگوییدهای بسیاری در رابطه این که چطور شخصیت های دیزنی بهگفتن یک مفهوم در حال ناپدید شدن می باشند وجود دارد. فیلمهای دیزنی همانند Wreck-It-Ralph، Frozen، و Zootopia به جستوجو پرداخت به شخصیت های شرور به سبک فیلم های داستان اسباب بازی ۲ یا Monsters Inc.Moana، Ralph Breaks the Internet، و Strange Worldopt می باشند، فیلم هایی که شخصیت شرور ندارند و زیاد تر یک عدم فهمیدن است که باید بر آن تسلط کرد.

۲- فیلم های پیکسار داستانی معاصر دارند اما دیزنی داستان هایش را در فضایی کلاسیک روایت می کند
یکی از مسئله های کلیدی که فیلم های پیکسار و فیلم های دیزنی را از هم جدا می کند زیبایی شناسی آنهاست. به استثنای Brave، روایت همه فیلم های پیکسار در قرن بیستم یا آینده بوده و زیاد تر دارای عناصر معاصر می باشند. فرنچایزهایی همانند Toy Story، Monsters Inc. و Inside Out همه انها یک دنیای مفهومی مدرن را از دریچه فرهنگ کار/دفتر مدرن امروزی بازدید میکنند. انیمیشن های Elemental، Onward، و Cars دارای پیچش های منحصربهفردی در زندگی قرن ۲۱ می باشند که مخاطب میتواند آن را تشخیص دهد.

فیلمهای علمی تخیلی همانند The Incredibles، WALL-E، و Lightyear انواع مختلفی از ژانر علمی تخیلی می باشند، در حالی که Ratatouille، Up و Turning Red جهانهای معاصری را به عکس می کشند که همانند دنیای بینندگان می باشند. از نظر دیگر، دنیای انیمیشن دیزنی زیاد تر دنیایی کلاسیک است. دلیلی وجود دارد که تعداد بسیاری از فیلمهای کلاسیک دیزنی در منطقه موضوعی سرزمینی فانتزی (Fantasyland) جای میگیرند. نه تنها فیلم های کلاسیک دیزنی، بلکه حتی فیلمهای اخیری همانند Frozen، Moana و Tangled نیز به وضوح بر پایه داستان های افسانهای قبل از قرن بیستم طراحی شدهاند که الهامقسمت سفید برفی و هفت کوتوله، پیتر پن و رابین هود بودند.

استودیو انیمه سازی دیزنی با فیلم های Lilo and Stitch و Oliver and Company دنیای معاصر را نیز به عکس کشیده است، در حالی که Zootopia اشتراکات بسیاری با الگوی پیکسار دارد و Wreck-It-Ralph همتای داستان اسباب بازی برای شخصیت های بازی های ویدیویی است، اما اینها مواردی دور از ترند معمول دیزنی می باشند. این دوری موردی از ترند همیشگی نشان می دهد که چطور پیکسار اغاز به تأثیرگذاری بر انیمیشن های والت دیزنی کرده است، جایی که مردم بعضی اوقات اوقات می توانند این دو استودیو را با هم ترکیب کنند.

۱- دیزنی عمدتاً به سراغ داستان های اقتباسی می رود اما روایت فیلم های پیکسار تماماً اورجینال است
به وضوح، بزرگترین تفاوت کلیدی بین دیزنی و پیکسار، انواع داستان هایی است که این دو استودیو روایت می کنند. استودیو انیمیشن سازی والت دیزنی برای اقتباسهای افسانهای معروف است که با سفید برفی و هفت کوتوله اغاز شد و بعد از آن با زیبای خفته، سیندرلا، و دیو و دلبر و تعداد بسیاری دیگر ادامه یافت. دیزنی پیچش خاص خود را روی ادبیات کلاسیک (گوژپشت نوتردام، تارزان، کتاب جنگل)، فولکلور (مولان، هرکول) و حتی کمیک های مارول (قهرمان بزرگ ۶) اعمال کرده است. این استودیو به قدر کافی داستان های اورجینالی همانند Lilo and Stitch، Zootopia و Wish دارد، اما این استودیو و فیلم هایش در درجه اول برای پیچشی که در داستانهای کلاسیک داخل می کنند، شناخته شدهاند.

تنها علت تاثیرگذاری فیلم کمهزینه اسلشر Winnie the Pooh: Blood and Honey این است که از آشنایی مردم با وینی خرسه دوست داشتنی که سالها یکی از مهمترین شخصیت های فیلم های دیزنی بوده است، سود می برد، هر چند پیچشی غیرمنتظره در این شخصیت تشکیل می کند. از نظر دیگر، همه فیلمهای پیکسار اورجینال می باشند، به استثنای دنبالههای این استودیو، که تا این مدت هم فیلمهایی اورجینال می باشند که هیچ منبع مهم از قبل برایشان وجود ندارد.

در یک چشمانداز سینمایی که تحت سلطهی دنبالهها، پیشدرآمدها، بازسازیها و اقتباسها است، پیکسار یکی از معدود استودیوهایی است که فیلمهای اورجینال با بودجه کلان میسازد که میتواند تماشاگران را به سمت سینماها بکشانند. دوره سه ساله Ratatouille، WALL-E، و Up یکی از آزمایشی ترین دوره های فیملسازی پیکسار می بود و این مفاهیم اورجینال به فیلمهای پرفروش و برنده جایزه اسکار تبدیل شدند. در حالی که پیکسار در سالهای تازه زیاد تر به سمت دنبالهها رفته است و دیزنی تعداد بسیاری از فیلمهای مهم خود را در دیزنی پلاس انتشار می کند، این شرکت هم چنان متعهد به ساخت داستانهای اورجینال است.

دنباله هایی همانند Inside Out 2 به پرداخت هزینه ساخت فیلم های اورجینالی همانند Elio پشتیبانی می کند. دیزنی دیدگاه منحصر به فرد خود را از داستان های نمادین اراعه می دهد، در حالی که پیکسار شما را با داستان های تازه آشنا می کند.
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی