به گزارش آفتاب شرق
ندا و همسرش برای جدایی عمل کردهاند. این زن جوان که زمان کوتاهی ازدواج کرده، درمورد این که چرا زندگیاش به بنبست رسید، توضیح میدهد.
*چه مدتی است که ازدواج کردهاید؟
من و همسرم سه سال قبل ازدواج کردیم.
*چرا با همسرت اختلاف داری؟
با همسرم اختلاف ندارم. با پدر و مادرش اختلاف دارم و نمیتوانم این حالت را تحمل کنم.
آنها روی شوهر من زیاد نفوذ دارند و به طور مرتب او را کنترل میکنند و حالت زندگی ما را به هم میریزند. آنها از من میخواهند مطیعشان باشم.
*درمورد این مساله با شوهرت سخن زدهای؟
بله. با شوهرم زیاد سخن بگویید کردم و حتی مشاوره رفتیم ولی مشکل حل نشد. شوهرم باور دارد حق با پدر و مادرش است و ما باید در خانه آنها زندگی کنیم.
*اکنون کجا زندگی میکنید؟
در خانه پدری من.
* همسرت هم حق دارد نسبت به این مساله معترض باشد.
من پدرم را از دست دادهام و آن خانه ارثیه من است. همسرم میگوید باید اینجا را ول کنی و برویم خانه پدر من. قبول نکردم.
*بچه دارید؟
نداریم، چون از ماههای اول ازدواجمان درگیری شدید داشتیم.
*خانواده همسرت فرزند فرد دیگر ندارند؟
آنها دو پسر دیگر دارند که در کانادا زندگی میکنند. پدر و مادر شوهرم دوست دارند شوهر من پیش آنها باشد. هر زمان دوست داشتند با هم به کانادا بروند و برگردند، انگار من در این زندگی وجود ندارم.
*سپس از جدایی چه میکنی؟
در خانه پدری زندگی میکنم. من خواهر و برادر ندارم و تکفرزند هستم. قبل از ازدواج پدرم را در حادثه تصادف از دست دادم. مادرم هم یک سال سپس فوت کرد. خانهای که داریم متعلق به من است. به یاد پدر و مادرم آنجا زندگی میکنم.
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی