به گزارش آفتاب شرق
جمعی از پزشکان و داوطلبان آزمون بورد تخصصی پزشکی، در روزهای قبل خواست تعویق این آزمون به علت شرایط جنگی در سرزمین را به وزارت بهداشت فرستاده اند. نزدیک به ۹۰۰ نفر در حالی که حتی سایه دستهای لرزانشان هم روی کاغذهای سفید افتاده، برای وزارت بهداشت نوشتهاند با تعویق آزمون بورد موافقند، سپس روی آن را امضا و حتی مهر کردهاند.
امضاها در کاغذهای کوچک عکاسی شده؛ آن را در یک فایل پیدیاف برای وزارت بهداشت فرستادهاند و در صفحات بعدی هم چند عکس از خانههای تخریب شدهشان در جنگ را ضمیمه کردهاند. برخی دیگر کارزاری در کارزار نت، در این باره به راه انداختهاند که تا لحظه تحریر گزارش، تعداد امضاهای آن به ۶۱۶ مورد رسیده است. این کوششها اما تا بحال نتیجه مثبت نداشته و اگر نهایتا هم به نتیجه نرسد شمشین روز شهریور آزمون آنها برگزار میشود.
اکنون هفت تن از این داوطلبان در او مباحثه با این روزنامه، شرایطی که در یک ماه قبل با آن روبرو بودهاند را شرح داده و به علتعدم دقت به خواستهشان درمورد لغو آزمون از مسوولان وزارت بهداشت گله های کردهاند، چرا که اعتقاد دارند در روزهای سخت از آنها انتظار همراهی وجود دارد اما در زمان نیاز به همراهی، مورد بیمهری قرار میگیرند. نام و مشخصات این افراد به خواست خودشان از گزارش حذف شده و نزد روزنامه محفوظ است.
حتی در زمان آتش بس در حال انجام ماموریت بودم
یکی از این داوطلبان، دستیار سال آخر جراحی عمومی است که در جنگ دوازده روزه از سوی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان برای کار در قسمت جراحی فراخوانده شده است. همان روزهایی که جنگ اغاز شد، با او تماس گرفتند و انها گفتند؛ جراح نداریم و شرایط سخت است، از شما میخواهیم که برای کشیک بیایید بنابر این نظر را قبول کرد چون اساسا به همین علت نزدیک به ۱۲ سال پزشکی و تخصص خوانده و روزهای سخت رزیدنتی را از سر گذرانده می بود تا زمان ضروری بتوان روی او حساب کرد.
وقتی که آتشبس اظهار شد، در حال انجام ماموریت می بود و حتی صبح روز چهارشنبه که خبرنگار با او تماس گرفت هم در اتاق عمل وجود داشت: «صبح روزی که پادگان شهید صدوقی یزد مقصد بمباران قرار گرفت، نخستین بیمار اورژانس را داشتیم که گویا از سربازان بومی یزد می بود. او بهشدت حالت وخیمی داشت و بستری شد. سپس از او چهار مجروح جنگی دیگر هم در بیمارستان بستری شدند؛ دو نفر آنها دچار سوختگی شدید در کف پا بودند و دو بار آنها را به اتاق عمل بردم. سپس از آن به علت افتجراح، همیشه در حالت آنکال بودم.» به گفتن رزیدنت کار نمیکرد، بلکه به گفتن جراح داخل عمل شده می بود و تا این مدت هم دانشگاه رفسنجان او را رها نکرده و هم چنان که جنگ هم همه شده، دچار انجام عمل است. «بیمارستان ما نزدیکترین مرکز به محل بمباران می بود و در نتیجه تعداد بسیاری از بیماران به اینجا منتقل شدند.»
داوطلبان آزمون بورد تخصصی پزشکی از فروردین ماه سپس، بسته به رشته و دانشگاه از کار فارغ شدند و به نوعی مرخصی اجباری داشتند تا برای با اهمیت ترین آزمون دوران کاری و تحصیل خود آماده شوند. این آزمون به منظور برسی دانش و تواناییهای بالینی و علمی فارغالتحصیلان برگزار میشود و قبولی در آن برای ورود به مقاطع بالاتر تحصیلی (همانند فلوشیپ یا فوقتخصص) و استخدام در هیات علمی دانشگاهها الزامی است. این چنین، مدرک بورد تخصصی نشاندهنده توانایی و صلاحیت علمی فرد در یک رشته تخصصی است و به ترقی جایگاه علمی و حرفهای پزشکان پشتیبانی میکند.
اما برخی از این داوطلبان از جمله همین داوطلب نه تنها در جنگ دوازده روزه که در زمان انفجار بندر شهید رجایی هم فراخوانده شدند. «هر لحظه امکان داشت که حالت تشدید شود و نیاز به نیروی بیشتری باشد. استرس بسیاری به همه داخل شد و حرف های بودند ما هم باید در بندر باشیم چون بندرعباس نقطهای حساس می بود. تعداد بسیاری از بچهها سپس از آن شبی که در جنگ، پایگاه نیروی هوایی بندر را بمباران کردند، آنکال بودند. به گمان زیاد وزارت بهداشت در برابر این سخنها میگوید که یک رزیدنت سال چهارم نباید در این چنین شرایطی کار کند، اما من در دستگاه دولتی مشغول به کار هستم و خود دانشگاه من را فراخوانده است.»
یقیناً انچه که علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی به میگوید برخی از رزیدنتهای سال آخر هم با وجود داشتن آفبورد، بسته به شرایط بیمارستان و دانشگاه در شرایط جنگی فراخوانده شدهاند اما آمار آنها اشکار نیست: «همه رزیدنتها آمادهباش نبودند چون همه دانشگاهها دچار نشدند که مصدوم داشته باشند ولی بیمارستانهایی که مصدوم داشتند دچار شدند و رزیدنتهای آن هم آنکال بودند. اشکار نیست که چند نفر فراخوانده شدند.» او معتقد است که در هر صورت باید به این مسئله هم دقت داشت که اگر هم این آزمون به تعویق بیفتد باز هم نفراتی که فراخوانده شده بودند دو هفته از بقیه نفرات عقب می باشند و انگار نفرات دیگر، دو هفته زیاد تر زمان داشتند.
۴ آزمون به تعویق افتاد اما آزمون بورد نه
بر پایه دستورالعمل جامع معاونت آموزشی وزارت بهداشت که برای ادامه آموزش در دانشگاههای علوم پزشکی سراسر سرزمین ابلاغ شده تا بحال دست کم چهار آزمون کشوری در حوزه علوم پزشکی لغو شده است اما آزمون بورد تخصصی پزشکی در بین این آزمونها نیست آن هم در شرایطی که حتی آزمون پذیرفتن دستیاری تخصصی دندانپزشکی و ترقی دستیاری دندانپزشکی هم به تعویق افتاده است.
دستیار سال آخر جراحی عمومی اکنون میگوید: «جنگ و شرایط بحران، تأثیرات شدیدی بر اعصاب و روان ما داشت و از آن زمان تا بحال، من هیچ کتابی در دست نگرفتهام. حس بلاتکلیفی شدیدی داشتم و تا این مدت دچار این شرایط هستم. نمیدانم که باید ادامه دهم یا نه. دانشگاه حرف های است که چند کشیک دیگر هم اینجا باش و سپس از آن میتوانی بروی، اما حالت هم چنان مبهم است. وزارت بهداشت به نیروهای بیشتری نیاز دارد و تصمیم دارد در آبانماه نیروهای طرحی خود را تقسیم کند اما ما ۱۲ روز دچار جنگ بودهایم و تعداد بسیاری از همکاران ما در معرض بمباران و تهدیدات جدی قرار داشتند. ما تا این مدت هم در شوک آن جنگ به سر میبریم. از نظر من، باید حداقل چهار هفته عقب بیفتد، اما وزارت بهداشت با این نوشته موافق نیست.»
وقتی که مشکلاتهای مرتبط با سلامت به اوج خود میرسد، وزارت بهداشت همیشه از کادر درمان به گفتن «فرشتگان نجات» یاد میکند اما در شرایط عادی، به سخن آنها گوش نمیدهند به این علت این حس منتقل میشود که در مقابلشان قرار دارند، نه کنارشان. «اگر ما نتوانیم این آزمونها را قبول شویم امکان پذیر فارغالتحصیل نشویم و یک سال عقب بیفتیم.
این آزمون شامل بورد و گواهینامه است که همزمان برگزار خواهد شد و یکی از با اهمیت ترین مرحله های زندگی حرفهای ما محسوب میشود.» این نوشته علتشده که او و برخی دیگر از داوطلبان حس سرخوردگی داشته باشند: «این مساله انگیزه و امید من برای ادامه کار را تحت تاثییر قرار داده است. اگر مجدد جنگی رخ دهد، با چه امید و انگیزهای باید به میدان بیایم؟ هنگامی که در زمان بحران از ما منفعت میبرند و در شرایط عادی هیچ توجهی به خواستها و نیازهای ما ندارند، آیا میتوانیم مجدد همان حس ماموریت را داشته باشیم؟»
کارزاری با بیشتر از ۶۰۰ امضا
دوم تیر ماه کارزار خواست تعویق آزمون بورد تخصصی پزشکی به علت شرایط بحرانی سرزمین از طرف پزشکان داوطلب آزمون بورد تخصصی راهاندازی شده است که تا بحال ۶۱۶ امضا دارد. در متن این کارزار که به نوشته الهه قادری است، آمده: «حوادث تازه، از جمله حملات و ناآرامیهای منطقهای، تبدیل افزایش سطح اضطراب، نگرانی برای امنیت خانوادهها، اختلال در تمرکز و افت قابل دقت توان مطالعه و آمادگی علمی داوطلبان شده است. تعداد بسیاری از خانوادهها ناچار به ترک محل سکونت و اسکان موقت در شهرها یا منازل بستگان شدهاند که این کار سختی روانی مضاعفی بر داوطلبان داخل نموده است و عرصه آمادگی علمی را بهشدت تحت تاثییر قرار داده است.
در این چنین شرایطی، برگزاری آزمونی مهم و سنگین همچون بورد تخصصی، بدون دقت به حالت روانی و اجتماعی داوطلبان، جهت صدمه جدی به سلامت روان و آینده شغلی پزشکان میگردد. ما امضاکنندگان این کارزار، ضمن پایبندی کامل به اصول علمی و انضباط آموزشی، با دقت به اختلال ایجادشده در امنیت و اسایش عمومی جامعه، خواست داریم مسوولان محترم با فهمیدن شرایط بحرانی و همراهی ملزوم، ترتیبی اتخاذ نمایند تا زمان برگزاری آزمون به تعویق افتاده و شرایط برای وجود عادلانه و واقعی داوطلبان فراهم گردد.»
انگار عزیزی را از دست داده باشم
داوطلب بعدی این آزمون دستیار چشم پزشکی تهران است که بامداد بیست و هفتمین روز خرداد ناظر انفجار مهیبی در نزدیکی خانهشان بوده. دست کم سه خانه در کوچهای که محل زندگی او در خواجه عبدالله است ویران یا دچار خسارت شده است و ۵ نفر نیز جان خود را از دست دادهاند.
او هم به پیشنهاد اعضای هیات علمی دانشگاه در تهران وجود داشته تا در صورت ضروری به کار گرفته شود اگرچه در نهایت برای وخامت اوضاع ناچار به ترک تهران شده: «شرایط بهقدری وحشتناک می بود که حتی قابل توصیف نیست. مستندات خرابیها زیاد زیاد می بود و حتی بهطور گستردهای در شبکههای اجتماعی وایرال شد. اکنون حتی هنگامی یک موتور از کنار من میگذرد، تحمل آن را ندارم. من در نهایت ناچار شدم از شهر خارج شوم.» کوچ اجباری برای او همانند یک ترومای مضاعف می بود «انگار فردی گوشم را پیچانده و من را از شهر بیرون انداخته است در حالی که تا پیش از آن در اتاق خود مشغول درس خواندن بودم.»
تا پیش از جنگ روزی ۱۰ تا ۱۲ ساعت درس میخواند ولی در طول سه هفته حتی موفق نشد دو ساعت پیاپی مطالعه کند. حال روحی بدی داشت. همانند تعداد بسیاری از مردم از صبح تا شب، گوشی به دست خبرها را میخواند: «دستهایم برای این که مدام گوشی به دست در حال خواندن اخبار بودم، درد میکرد.» بیقرار می بود و نمیتوانست اسایش اشکار کند و حتی سپس از خروج از شهر هم موفق نشد به درستی درس بخواند. «کوچ اجباری و ترک خانه برای من همانند این می بود که عزیزی را از دست داده باشم.»
در آن روزها هم مدام خود را با مردم دیگر کشورهای در جنگ دلداری میداد و این که به هر حال در آن شرایط زندگی میکنند. فکر برگشت به تهران کار خود را کرد و هنگامی اوضاع مقداری آرام شد برگشت اگر چه باز هم موفق نشد درس بخواند. ۲۰ روز کامل را از دست داد، بهشدت عقب افتاد و اکنون میگوید؛ تا این مدت هم نتواسته است آدم قبل از جنگ شود. «اگر این آزمون برگزار شود، حالت داوطلبان نابرابر است. افرادی که برای مثال در شمال سرزمین زندگی کردهاند و این فجایع را از نزدیک توانایی نکردهاند، نمی توانند تأثیر واقعی آن را فهمیدن کنند. اگر چه آنها هم با جنگ روبه رو غیر مستقیم داشتند اما برای افرادی که این تروماها را توانایی کردهاند، شرایط زیاد نابرابر است.
اگر این آزمون یک ماه عقب بیفتد، همه عقبافتادگیهایم را جبران خواهم کرد. ما میخواهیم که برخی از مافوقها رنج ما را ببینند و این کار هیچ بودجهای نمیخواهد و تنها نیاز به اراده دارد. من میخواهم دانش خود را جمعآوری کنم و در یک شغل ۴۰ساله ادامه دهم و سیستم باید به فردی که برای جمعبندی دانش خود تلاش میکند، احترام بگذارد و از او حمایتکند.» گله های دارد که چرا آزمون ترقی دندانپزشکی که به حساسیت رشته آنها نیست به تعویق افتاده اما زمان آزمون آنها که دستکم سه هراز داوطلب دارد جابهجا نمیشود.
نامهنگاری سازمان نظام پزشکی و مجلس
در روزهای قبل و به اختصاصی بعد از گله هایها، نامهنگاری و جمعآوری امضا برای به تعویق افتادن این آزمون برخی از نمایندگان مجلس و حتی سازمان نظام پزشکی هم نسبت به این ماجراها عکس العمل نشان دادهاند. سازمان نظام پزشکی سرزمین با ارسال نامهای به معاونت آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، خواستار بازدید مجدد زمان برگزاری آزمونهای گواهینامه و بورد تخصصی شد. در این نامه با اشاره به خواستهای متعدد دستیاران سال آخر رشتههای تخصصی و با دقت به فشارهای علمی و روانی ناشی از محدودیت زمان باقیمانده تا آزمون، نظر شده است در صورت صلاحدید، آزمونها با حداقل دو هفته تعویق برگزار شوند تا زمان کافی برای آمادگی علمی و افت سختی روانی داوطلبان فراهم گردد.
این چنین عالیه وقتی کیاسری، رییس کمیته آموزش علوم پزشکی کمیسیون بهداشت مجلس هم از مکاتبه رسمی با وزارت بهداشت درمورد لزوم لغو آزمون ترقی دستیاران تخصصی پزشکی در سال جاری خبر داد و او گفت: «فداکاری کمنظیر دستیاران پزشکی در جنگ ۱۲ روزه نباید نادیده گرفته شود، کمیسیون، با رویکردی حمایتی، طی مکاتبهای رسمی با وزارت بهداشت، نظر داد که آزمون در سال جاری برگزار نشود و این گروه از دستیاران در سال آینده، همزمان مرحله های ترقی خود را طی کنند.»
سوالاتی بیآخر
داوطلب بعدی، رزیدنت سال چهارم در استان گیلان است که اگرچه بهطور مستقیم با جنگ دچار نشد اما شرایط جنگی بر روی او تاثییر گذاشته است مخصوصا که میداند برخی از دوستانش در کرمانشاه، همانند تعداد بسیاری دیگر، آنکال بودهاند و شرایط سختی را گذراندهاند. او در مطلب ارسالی به خبرنگار مطمعن، این سوالات را نقل کرده است: «چطور امکان پذیر در شرایطی که این همه از سردارانمان شهید شدهاند، من بتوانم آرام بنشینم و درس بخوانم؟ خدا میداند که تا این مدت به روال قبل بازنگشتهام. خانوادهام در تهران بودند و برای حمایتپیش ما آمدند.
همه ما به نوعی متضرر شدیم. آیا واقعا امکان پذیر که مردم را از هم جدا کرد؟ یک فرد چه مقدار باید خودخواه باشد که با وجود این همه اتفاق و خسارت، آسیبی نبیند و فقط به درس خواندن خود بپردازد؟ جنگ می بود و شوک بزرگی به همه داخل شد. ما هیچ تقاضای غیرمنطقی نداریم؛ تنها خواستهمان این است که به ما زمان بیشتری برای جبران آن زمان داده شود. برای رزیدنتهایی که در آن زمان باید ارتقا میگرفتند، با دقت به وجود مستمر در بیمارستانها، لغو ارتقا انجام شود.
چرا فهمیدن و فهمیدن این نوشته در وزارت بهداشت اینقدر دشوار شده است؟ جنگ می بود؛ از خرابیهای تهران، تبریز، کرمانشاه و دیگر مناطق اشکار نیست چه شرایطی بر مردم قبل است؟ در زمان جنگ اظهار کردند هیچ پزشکی حق مرخصی ندارد و باید در خدمت باشد اما بعد از جنگ، ما تبدیل شدیم به افرادی که باید برای هر مرحله پاسخگو باشیم.» او طی روزهای جنگ در یک استان شمالی زیاد تر میزبان بستگانی می بود که از شهرهای دیگر به خانهشان مهمان شده بودند و یقیناً پیگیری مداوم اخبار.
«حداقل یک ماه هیچ مطالعهای نداشتم، نه برای تنبلی یا زمانسوزی، بلکه به علت حالت روحی نابسامان. شب عاشورا که رهبر را دیدم، تازه توانستم نفس بکشم و جان گرفتم. آیا فهمیدن این نوشته برای همنوعان من اینقدر دشوار است؟ آیا انتظار دارند اگر مجدد این چنین اتفاقاتی بیفتد، ما در خط مقدم باشیم؟ باز هم جستوجو علت فرار پزشکان میگردند؟ علت مهم همین است؛ همین سوءتفاهمها و ناملایمتها. با کدام علتهمه امتحانات حتی استخدامیها به جز امتحان بورد به تعویق افتاده است؟ چرا باید بر برگزاری آزمون ارتقا که رقابتی نیست، اصرار شود؟ این آزمون به راحتی میتواند بر پایه نمرات داخلی دانشگاه لغو شود و هزینههای اضافی تشکیل نکند.»
همه روزهای جنگ کتابها را بسته می بود؛ هنگامی میدید که ایران زیر بمباران و ویرانی است، چطور میتوانست تمرکز کند و درس بخواند؟ تعداد بسیاری از دوستانش در آن دوازده رو آواره بودند و برخی از اهالی تهران خانههایشان را رها کرده و به شهرستانها رفته بودند. «اگر استان من هم به طوری دچار میشد که به امثال من نیاز داشت، مطمئنا در صف اول بودم، همانطور که در دوران کووید نیز وجود فعال داشتیم.»
شرایط برای همه داوطلبان یکسان نیست
رزیدنت فرد دیگر که سال چهارم رشته رادیولوژی از کرمانشاه است هم همانند بقیه، همین گله هایها و سوالات را دارد چرا که این آزمون برنامهریزی زیاد دقیق و حساسی میطلبد و یک تا دو هفته برای آن زیاد تعیینکننده است. او شرایط کرمانشاه در آن روزها را «وحشتناک» توصیف میکند: «دوازده شبانهروز با صدای جنگندهها، پدافندها و انفجارهایی که پیدرپی رخ میدادند، نخوابیدیم. بیمارستان فارابی و امام رضا نیز دچار بودند و در آن شرایط آدمها هر لحظه دلواپس تخلیه خانه و جستوجوی پناهگاه می باشند.
یکی از دوستانم خانهاش روبروی شرکت نفت می بود و چندین بار هشدار تخلیه دریافت کرده می بود. منطقه دیزلآباد هشدار تخلیه داشت و تعداد بسیاری از مردم برای مدتی از خانههایشان خارج شدند تا شرایط بهتر شود، این تنشها و استرسها کجا دیده شد؟ اساتید و وزارت بهداشت کجا بودند؟ آیا آنها تحت تأثیر جنگ بودند؟ آیا نگرانی برای خود و خانوادههایشان داشتند؟ اصلا بودند یا نبودند؟ ما در شرایط بحرانی بودیم و خانوادههایمان شبانهروز در استرس بودند. چطور میتوانند بگویند شرایط برای همه یکسان بوده است؟
هرچند افرادی که در شهرهای امنتر بودند نیز جنگ را توانایی کردند، اما جنگ یکی از بزرگترین تروماهایی است که یک انسان میتواند در زندگی خود توانایی کند. جنگی که هزاران کشته میدهد، چطور میتواند اتفاقی روتین و عادی برداشت شود؟ ما با وجود قطعی اینترنت از وزارت بهداشت خواست تعویق را نقل کردیم و در عرض ۱۲ ساعت بیشتر از هزار امضا و مهر از همکاران جمعآوری و ضمیمه نامه شد که به وزارتخانه ارسال کردیم.
جای شگفتی است که خواست هزاران متخصص سرزمین نادیده گرفته میشود و اینگونه نسبت به رزیدنتها و متخصصینی که باید در شرایط سخت، در بیمارستانها وجود داشته باشند، بیتوجهی شود. در دوران جنگ، همه مرخصیها لغو شد و وزارت بهداشت برای حمایتاز خواستههای بحق ما، کاری نکرد در صورتی که التماس و خواهش ملزوم نبوده است آن هم در شرایطی که اگر این زمان عقب بیفتد، ما در آبان فارغالتحصیل میشویم و عملا هیچ مشکلی در فارغالتحصیلی و تقسیم متخصصین به وجود نخواهد آمد.
نمیدانیم چه مصالح و منافع خاصی علتشده، وزارتخانه در روبه رو این نوشته مقاومت کند. مگر نباید در برگزاری امتحان و شرایط آن، زمان کافی برای آمادگی داوطلبان در نظر گرفته شود؟ ما انسانیم و تحت تأثیر اتفاقات اطرافمان قرار داریم. جان ما کف دستمان است و برای همین وزارتخانه در هر شرایطی تلاش میکند، اما حتی زمان خروج از این شوک و فشارها را هم به ما ندادهاند.
همه رزیدنتها با حقوق ۱۷ میلیون تومان در این سرزمین سخت کار میکنند و این فشارها در این شرایط اصلا سزاوار نیست. بعد از این همه خودکشی رزیدنتها، تا این مدت میپرسند چرا؟ جواب آشکار است؛ نتیجه سیاستهای نادرست، نادیده گرفتن مشکلات و فشارهای بیوقفه است.»
حالت تعداد بسیاری از مردم پایدار نشده است
داوطلب فرد دیگر که دستیار سال آخر داخلی است، روز جمعه ۲۳ خرداد در روبه رو مستقیم موج انفجار نخستین حملات اسراییل در محله شهرآرا و ساختمان ارکیده بوده است که خانهشان دچار صدمههای جزیی از جمله شکستن شیشهها شده. او معتقد است؛ حتی افرادی که صدمه فیزیکی به منازلشان داخل نشده می بود، به علت استرسها و نگرانیهای ناشی از شرایط و اخبار، تمرکز خود را از دست داده و از مطالعه جا ماندهاند در صورتی که این امتحان نیاز به تمرکز بالایی دارد: «در آن زمان ۱۲ روز و حتی بعد از آن، تعداد بسیاری از همکاران من به علت استرس نتوانستند تمرکز کافی داشته باشند، در حالی که این زمان برای آمادگی امتحان زیاد مهم می بود.»
خانم دستیار فرد دیگر که از کرمانشاه در این باره به خبرنگار مطمعن مطلب داد؛ درست روبروی شرکت نفت بوده و به علت شرایط در همان روزها ناچار به ترک محل زندگی خود شده است: «در یکی از شبها به ما خبر دادند که خانه را تخلیه کنیم، چون اظهار شده می بود که اسراییل تصمیم دارد به تأسیسات نفتی دعوا کند. من با یکی از دوستان تماس گرفتم و شب را در منزل ایشان گذراندم.
فردای آن روز که میخواستم به خانه بازگردم و برخی وسایل را بردارم، یک دفعه بیمارستان فارابی که تقریبا دو خیابان با شرکت نفت فاصله داشت، مورد دعوا قرار گرفت. من با ماشین به تویسرکان، منزل پدر و مادرم رفتم و چند روز سپس، مجددا به کرمانشاه بازگشتم. وقتی که نزدیک کرمانشاه بودیم، در جاده با خبر دعوا موشکی و اصابت به هوانیروز روبه رو شدیم.
با وجود نگرانی زیاد، به خانه بازگشتم و وسایل الزامی را جمعآوری کرده و به تویسرکان منتقل کردم». تا این مدت کارهای آخرنامه را به آخر نرسانده و بهعلت شرایط نامساعد، بین کرمانشاه و تویسرکان در رفتوآمد می بود. «حتی وسایلم را باز نکردهام. هفته قبل به کرمانشاه رفتم تا بتوانم منزل امنتری برای خودم اشکار کنم. جنگ تنها دوازده روز طول کشید، اما حالت تعداد بسیاری از مردم تا این مدت به حالت پایدار بازنگشته است.
از مسوولان محترم تقاضا دارم شرایط سرزمین و بهاختصاصی حالت رزیدنتها را فهمیدن کنند و با انصاف تصمیمگیری نمایند. خواست نامعقولی نداریم و تصمیم فرار از مسوولیتهای خود را نداریم. برعکس، به علت حس مسوولیت و انگیزه برای مطالعه و پیشرفت، خواسته ما این است که زمان برگزاری امتحان به مهرماه موکول شود تا بتوانیم از زمان باقیمانده به نحو احسن منفعت گیری کنیم.»
مجروحان بسیاری در بیمارستان داشتیم
یک دستیار سال آخر تخصص ارتوپدی هم که در روزهای اغاز جنگ، در اصفهان وجود داشته است توضیح میدهد که خانهای که در تهران به همراه یکی از دوستانش اجاره کرده است در بمباران اوین دچار صدمه شده است: «به هیچ گفتن امکان مطالعه وجود نداشت. علاوه بر این، وجدانم هم اجازه نمیداد که در این چنین شرایطی مطالعه کنم. یکی از دوستانم که سرباز می بود، در یکی از بیمارستانهای سپاه در اصفهان فعالیت داشت و به نظر او، در این زمان برای جراحی مجروحان جنگی همراهشان به بیمارستان میرفتم. در اصفهان هم بمبارانها شدید می بود و مجروحان بسیاری به بیمارستانها میآمدند. خودم در اصفهان بودم اما خانوادهام در تهران بودند و هر روز باید پیگیر حال آنها میبودم.»
از نظر او هم نوشته آنها فقط درسی نیست: «ما پزشک و جراحیم و نمیتوانستیم در آن زمان نسبت به این اتفاقات بی اعتنا باشیم. من دیگر بچه کنکوری ۱۸ساله نیستم. متأسفانه برخی مسوولان وزارت بهداشت به افرادی که خواست تعویق آزمون داشتند حرف هایاند که خودتان را لوس نکنید و درس بخوانید، اما ما بچه نیستیم که در شرایطی که سرزمین در بحران است، بی اعتنا باشیم.
اگر در این شرایط ساکت بنشینیم، یا بیوجدان هستیم یا بیعاطفه، یا همانند کودکانیم. این شرایط با یک بحران ساده کنکور قابل قیاس نیست و نمیتوان با آن به این شکل برخورد کرد. خواست ما هم زیاد نیست؛ تنها خواستیم زمان آزمون را دو یا سه هفته به تعویق بیندازند.
جدا از این که برخی از ما در بیمارستان مشغول به کار بودیم و برخی دیگر تهران را ترک کردند، من شخصا از ابتدا در اصفهان بودم، اما برخی دیگر کتابهایشان را رها کردند و از تهران رفتند، بهخصوص افرادی که در مناطق ۳ و ۶ زندگی میکردند که دایما تهدید به بمباران میشدند. این یک خواست منطقی و بحق می بود، اما متأسفانه با بهانههایی بیمبنا رد شد.»
تصمیم وزارت بهداشت تا این مدت قطعی نیست
انچه که علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی میگوید تا این مدت وزارت بهداشت در این باره تصمیم نهایی را نگرفته است: «قرار است با هیات بوردها هم سخن بگویید کنند تا تصمیمگیری شود چون این آزمون دو قسمت را دچار میکند، افرادی که باید در آزمون شرکت کنند و افرادی که به گفتن اعضای هیات بورد باید آزمون بگیرند.
برای اعضای هیات بورد که تعداد آنها نزدیک به هزار نفر است هم برنامهریزی شده می بود و اگر قرار به تعویق باشد برنامه آنها را هم باید تحول دهند.» انچه که پیداست نزدیک به ۳ تا ۴ هزار نفر در این آزمون شرکت خواهند کرد و اکنون نزدیک به ۹۰۰ نفر نامه خواست تعویق این آزمون را به وزارت بهداشت امضا کردهاند و اگر آزمون به تعویق نیفتد دست کم زندگی این ۹۰۰ نفر نیروی خبره و متخصص ایرانی در حوزه پزشکی مضاف بر اثرات روحی و روانی جنگ دوازده روزه، تحت تاثییر این آزمون هم قرار میگیرد.
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی