به گزارش آفتاب شرق
بیشتر از نیمی از ایرانیان مشکل دندان دارند، آنها هم که دندانشان درد نمیکند علت بر این نمیشود که دندان پوسیده و مشکل دندانی ندارند.
دندانهایمان چندان حال و روز خوشی ندارند. بر پایه دادههای رسمی، هر ایرانی بهطور متوسط ۶ دندان پوسیده دارد. فکر کنید در هر لبخند، ۶ سرباز زخمی از جنگ با قند و شیرینی و بیتوجهی و یقیناً بیپولی، رژه میروال! کودکان ۵ تا ۶ سالهمان هم که آیندهسازان مملکتاند، با ۸۰ درصدشان حداقل ۵ دندان پوسیده یا کشیدهشده دارند. انگار از همان کودکی، دندانها تسلیم یک نبرد نابرابر خواهد شد.
هنگامی به بزرگسالان بالای ۶۵ سال میرسیم، بیشتر از ۵۵ درصدشان کاملاً بیدنداناند. یعنی نصف سالمندان ما به جای جویدن خاطرات خوش، فقط میتوانند لثههایشان را به هم بفشارند و حسرت نان سنگک داغ را بخورند!
بحران دندان
این آمارها فقط عدد نیستند؛ فریادیاند از یک بحران خاموش در سلامت دهان و دندان. ما ایرانیها که به مهماننوازی و لبخندهایمان معروفیم، انگار داریم با دندانهای پوسیده و لثههای خالی، لبخندهایمان را هم کمکم به موزه میسپاریم. اما ماجرا فقط به زیبایی لبخند ختم نمیشود.
دندان خراب، همانند یک خائن خاموش در بدن عمل میکند. عفونتهای دندانی میتوانند به قلب، گوارش، کلیهها و حتی ریهها صدمه بزنند. تازه، اگر فکر میکنید این فقط جسم را دچار میکند، سخت در اشتباهید! هنگامی نمیتوانید با خیال راحت یک سیب گاز بزنید یا موقع غذا خوردن درد میکشید، روانتان هم کمکم به هم میریزد. انگار دندانها، نگهبانان کوچک سلامت و نشاطاند که ما بهشان بیتوجهی کردهایم.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی رسمی، پافشاری کرده که شاخص پوسیدگی دندان (DMFT) در کودکان ایرانی بالا است و میانگین کشوری در ۶ سالگی به ۵.۸۴ میرسد و در ۱۲ استان، حالت بدتر از میانگین ملی است و در این گزارش این چنین به افتنیروی انسانی متخصص در مدارس، ضعف تجهیزات، و ناکارآمدی آموزش به مادران و مراقبان سلامت اشاره کرده و خواستار بازطراحی سیاستهای پیشگیرانه شده است.
چرا این چنین؟
اکنون چرا اینقدر دندانهایمان حالشان خراب است؟ خب، اول از همه، فرهنگ مراقبت از دندان در کشورمان چندان جا نیفتاده. مسواک زدن برای زیادها تا این مدت یک تشریفات صبحگاهی است که بعضی اوقات هم فراموش میشود. نخ دندان؟ آن دیگر چیست؟ انگار یک ابزار جاسوسی از فیلمهای جیمز باند است! از طرفی، هزینههای دندانپزشکی هم کمرشکناند.
هنگامی جیبمان پر از غم نان است، دیگر پولی برای پر کردن دندان باقی نمیماند. وزارت محترم هم که انگار بودجه سلامت دهان را در همان کشوی معروف «بعداً بهش میرسیم» قایم کرده. خدمات بیمهای هم که برای دندانپزشکی تعریف شده، زیاد تر همانند شوخی است تا حمایتواقعی. یک پر کردن ساده، بعضی اوقات هزینهاش از حقوق ماهانه یک کارمند زیاد تر میشود!
اما بیایید مقداری منصف باشیم. حتما بخشی از داستان به ویزیت گران دندان پزشکان مربوط است و بخشی از ماجرا هم به خودمان برمیگردد. عاشق شیرینی و شکلاتیم، ولی به مسواک و معاینه منظم چندان روی خوش نشان نمیدهیم. پیشگیری؟ آن را هم گذاشتهایم برای هنگامی که دیگر دندانی نمانده باشد! آموزش هم که در این عرصه لنگ میزند. بچهها از همان مدرسه باید یاد بگیرند که دندان فقط برای خندیدن نیست؛ برای زندگی کردن است.
شرایط نرخ ویزیت دندانپزشکان هم به شکلی است که از با اهمیت ترین نیاز شهروندان، یک کالای لوکس ساخته است و هر فردی نمیتواند از مسئولیت هزینهها بر بیاید.
محمد جمالیان نماینده مجلس، با انتقاد از حالت تعرفهگذاری و نبوده است نظارت تخصصی در دانشگاههای علوم پزشکی، اضافه میکند: دندانپزشکی حوزهای کاملاً تخصصی است اما در ادارات نظارت بر درمان، کارشناسان دندانپزشکی نداریم و نتیجه این میشود که تعرفهها مراعات نمیشوند و در عمل، خدماتی همانند عصبکشی یا ترمیم ساده برای بخشی از جامعه، به خدمات لوکس تبدیل شده است.
وی این چنین پافشاری میکند که مواد مصرفی بیکیفیت نیز سلامت مردم را تهدید میکند و زیاد تر مواد مصرفی وارداتیاند و با بالا رفتن نرخ ارز، بازار بهسمت مواد ارزان و بیکیفیت رفته است یعنی بیمار حتی اگر هزینه هم بدهد، امکان پذیر درمان خوبی دریافت نکند. این نقطهای است که نیاز به حمایتاز تشکیل داخلی و نظارت کیفی دارد.
از بیمه تا آموزش
اکنون چه باید کرد؟ اول این که آموزش را جدیتر بگیریم. از مهدکودک تا دانشگاه، باید مراقبت از دندان را همانند جدول ضرب به بچهها یاد داد. بیمهها هم باید دست از خساست بردارند و خدمات دندانپزشکی را پوشش واقعی بدهند. و یقیناً، خودمان هم باید مقداری مهربانتر با دندانهایمان باشیم. احتمالا اگر به جای غصه نان، مقداری هم دلواپس دندان باشیم، هم نان به سفرهمان برسد، هم لبخند به صورتمان. چون انگارً بیدندانی و بینانی، دست در دست هم، حسابی دارند با ما شوخی میکنند!
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی
