فیلم‌ها و بازسازی‌هایی که به یک اندازه بی‌نقصند_آفتاب شرق

مریم یزدانی
14 Min Read


به گزارش آفتاب شرق

بازسازی‌های سینمایی طبق معمولً با سخت‌گیری بیشتری نسبت به فیلم‌های مهم مورد قضاوت قرار می‌گیرند و تعداد بسیاری از منتقدان، به نادرست، آن‌ها را نشانه‌ای از افتخلاقیت نسل تازه فیلمسازان می‌دانند. در حالی‌که حقیقت این است که بازسازی‌ها از همان دوران طلایی هالیوود وجود داشته‌اند و تعدادی از آثار کلاسیک تحسین‌شده، همانند The Maltese Falcon، The Wizard of Oz و Some Like It Hot، در واقع نسخه‌های بازسازی‌شده‌ی فیلم‌های قدیمی‌تر می باشند. یقیناً این موارد استثنا می باشند، چراکه زیاد تر بازسازی‌ها نتوانسته‌اند به کیفیت نسخه‌ی مهم نزدیک شوند و همین امر علتشده است تا نگاه منفی به آن‌ها تحکیم شود. با این حال، برخی بازسازی‌ها توانسته‌اند از کیفیت نسخه‌ی اولیه هم فراتر روال، فیلم‌هایی همانند The Thing، True Grit و The Fly.

اما قیاس‌ی کیفیت بازسازی‌ها با آثار مهم همیشه به دوگانه‌ی «بهتر یا بدتر» ختم نمی‌شود. بعضی اوقات هر دو نسخه در جایگاه خود درخشان می باشند، یا بازسازی به‌قدری متفاوت و خلاقانه ساخته شده که قیاس‌اش با نسخه‌ی اولیه، همانند قیاس‌ی سیب و پرتقال است. در برخی موارد هم هر دو فیلم آن‌قدر خوش‌ساخت‌اند که ترجیح یکی بر فرد دیگر تنها به سلیقه‌ی شخصی بستگی دارد. در هر صورت، در رابطه شش فیلم و نسخه بازسازی آن‌ها که در این فهرست بازدید خواهد شد، واقعاً دشوار است که با قطعیت او گفت کدام‌یک بهتر است.

یوجیمبو ۱۹۶۱

۶. Yojimbo (۱۹۶۱) و A Fistful of Dollars (۱۹۶۴)

فیلم‌های سامورایی و فیلم‌های وسترن در طول تاریخ سینما همیشه تأثیری متقابل بر یکدیگر داشته‌اند، و این ربط در دو تاثییر یوجیمبو (Yojimbo) از آکیرا کوروساوا و بازسازی غیررسمی آن، یک مشت دلار (A Fistful of Dollars) از سرجیو لئونه، به‌وضوح دیده می‌شود. هرچند پیوند مستقیم این دو فیلم چنان آشکار می بود که در نهایت پای هر دو کارگردان به دادگاه باز شد، اما هر دو فیلم به نوبه خود الهام‌گرفته از رمان Red Harvest نوشته داشیل همت می باشند. در هر دو داستان، قهرمانی مبهم و از نظر اخلاقی خاکستری داخل شهری کوچک می‌شود و در میانه‌ی نزاع بین دو باند رقیب، تصمیم می‌گیرد هر دو طرف را علیه یکدیگر بازی دهد. با این حال، شباهت بین این دو فیلم فقط در مطرح داستان خلاصه نمی‌شود؛ هر دو از زبان تصویری شبیهی منفعت می‌برند که به‌زیبایی امضای کارگردانانشان را منعکس می‌کند.

۱۰ فیلم برتر آکیرا کوروساوا غیر از «هفت سامورایی»؛ از Stray Dog تا High and Low

یک مشت دلار ۱۹۶۴

Yojimbo احتمالا وسترن‌ترین فیلم کوروساوا باشد؛ با نماهای بلند از خیابان‌های خاکی و خلوت شهری کوچک که حس انزوا و بی‌قانونی را القا می‌کند و این فضا به شکلی استادانه در فیلم لئونه بازآفرینی شده است. هر دو کارگردان بر چهره‌ی بازیگران مهم خود تمرکز اختصاصی‌ای دارند: توشیرو میفونه در نسخه ژاپنی و کلینت ایستوود در نسخه ایتالیایی، که زیاد تر از او مباحثه، با نگاه و سکوتشان ماجرا را روایت می‌کنند. یقیناً لئونه در منفعت گیری از کلوزآپ‌های نیرومندتر، تا جایی پیش می‌رود که چین و چروک صورت‌ها را به چشم‌اندازی سینمایی بدل می‌کند. هر دو فیلم شاهکارهایی بی‌بدیل‌اند که بعدها الهام‌قسمت ده‌ها تاثییر دیگر شدند. احتمالا بتوان به کوروساوا این اعتبار را داد که آغازگر این مسیر می بود، اما نمی‌توان تکذیب کرد که لئونه چطور این روایت را بازآفرینی و به یکی از تأثیرگذارترین وسترن‌های اسپاگتی تاریخ بدل کرد.

مزد ترس ۱۹۵۳

۵. The Wages of Fear (۱۹۵۳) و Sorcerer (۱۹۷۷)

هر دو فیلم اقتباس‌هایی از رمان ژرژ آرنو می باشند و داستان مردان خارج‌نشینی را روایت می‌کنند که برای راندن کامیون‌هایی پر از نیتروگلیسیرین در جاده‌هایی خطرناک استخدام خواهد شد. نسخه‌ی فرانسوی به کارگردانی آنری-ژرژ کلوزو با استقبال بی‌نظیر منتقدان و مخاطبان مواجه شد و نخل طلای کن را نیز به‌دست آورد. اما نسخه‌ی آمریکایی که ویلیام فریدکین بعد از دو پیروزی پیاپی‌اش (ربط فرانسوی و جن‌گیر) ساخت، در زمان اکران ناکامی خورد؛ احتمالا به این علت که تنها یک ماه بعد از جنگ ستارگان اکران شد. با این حال، سال‌ها سپس منتقدان نگاه خود را تحول دادند و جادوگر (Sorcerer) را در کنار آثار درخشان فریدکین و نسخه‌ی مهم، شاهکاری تکرارنشدنی دانستند.

جادوگر ۱۹۷۷

هر دو فیلم دلهره‌آور و پرکشش‌اند و صحنه‌های نفس‌گیرشان با کامیون‌های غول‌پیکر، شخصیت‌ها را در مشکلاتهای وجودی فرو می‌برد. نسخه‌ی فریدکین در این عرصه با تصاویر سوررئال و موسیقی وهم‌انگیز گروه Tangerine Dream تأثیرگذارتر است. در بین اقتباس‌های دیگر از این رمان (از جمله نسخه‌ای اکشن‌تر نتفلیکس در سال ۲۰۲۴) هیچ‌یک به سطح هنری و تنش روانی این دو فیلم نمی‌رسند. مزد هراس و جادوگر هر دو از برترین تریلرهای تاریخ‌اند؛ فیلم‌هایی پر از آدرنالین که تماشای پشت‌سرهمشان توانایی‌ای عرق‌ریز و فراموش‌نشدنی است.

سریعترین موتور جستجوگر خبر پارسی – اخبار لحظه به لحظه از معتبرترین خبرگزاری های پارسی زبان در آفتاب شرق

هجوم ربایندگان جسم ۱۹۵۵

۴. Invasion of the Body Snatchers (۱۹۵۵ و ۱۹۷۸)

فیلم علمی‌تخیلی کلاسیک هجوم ربایندگان جسم (یا دعوا جسد دزدها) اقتباسی از رمان سال ۱۹۵۴ به نام The Body Snatchers تاثییر جک فینی است؛ داستانی درمورد‌ی موجودات بیگانه‌ای که به‌طور پنهانی جای ساکنان یک شهر کوچک در کالیفرنیا را می‌گیرند. این تاثییر از زمان انتشارش به‌گفتن یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های علمی‌تخیلی تاریخ شناخته شده است، و روایت آن از فردگرایی انسان در برابر یکسان‌سازی بیگانگان، به‌گفتن تمثیلی از کمونیسم و دوران مک‌کارتیسم تفسیر می‌شود. نسخه‌ی بازسازی‌شده‌ی سال ۱۹۷۸ به کارگردانی فیلیپ کافمن، داستان را به سان‌فرانسیسکوی معاصر منتقل کرد و مضامین آن را با فضای ضد‌دولتی و تئوری‌های توطئه‌ی دهه‌ی ۷۰ میلادی تطبیق داد؛ در نتیجه، این فیلم به پلی فرهنگی بین ضدفرهنگ دهه‌ی ۶۰ و مصرف‌گرایی دهه‌ی ۸۰ بدل شد.

هجوم ربایندگان جسم ۱۹۷۸

هر دو فیلم به‌شدت از دوران ساخت خود تأثیر گرفته‌اند و هر دو با پایانی تاریک و تلخ به آخر می‌رسند، جایی که شخصیت‌های مهم جای خود را به همزادهای فضایی‌شان خواهند داد. نسخه‌ی بازسازی‌شده زیاد تر به‌گفتن الگویی بی‌نقص از نحوه‌ی به‌روزرسانی یک فیلم کلاسیک یاد می‌شود، و تعداد بسیاری از منتقدان آن را برتر از نسخه‌ی مهم می‌دانند. با این حال، هر دو فیلم از نظر سبک و اتمسفر منحصربه‌فردند و هر یک روح زمانه‌ی خود را منعکس می‌کنند. انتخاب بین این دو احتمالا تنها به سلیقه‌ی تماشاگر و نوع «پارانویا»ی مورد علاقه‌اش بستگی داشته باشد. این داستان در سال‌های ۱۹۹۳ و ۲۰۰۷ نیز مجدد اقتباس شد، اما هیچ‌کدام نتوانستند حس دلهره و وحشت این دو فیلم اورجینال را بازآفرینی کنند.

تنگه وحشت ۱۹۶۲

۳. Cape Fear (۱۹۶۲ و ۱۹۹۱)

هنگامی سخن بگویید از بازسازی‌های مارتین اسکورسیزی می‌شود، زیاد تر ذهن‌ها به سراغ فیلم رفتگان (The Departed) می‌رود؛ تریلر جنایی او در بوستون که بازسازی فیلم هنگ‌کنگی Infernal Affairs می بود. اما پیش از آن، مثالای چشمگیرتر از بازسازی موفق در کارنامه‌ی اسکورسیزی وجود دارد: نسخه‌ی ۱۹۹۱ فیلم تنگه وحشت (Cape Fear)، که اقتباسی مجدد از فیلم کلاسیک سال ۱۹۶۲ است. هر دو فیلم داستان تبهکار اسبق خطرناکی به نام مکس کِیدی را روایت می‌کنند که بعد از آزادی از زندان، برای انتقام از وکیلی که در محکومیت او نقش داشته، بازمی‌گردد. هر دو نسخه با بازی ستارگان برجسته‌ی دوران خود ساخته شده‌اند، اما تفاوت چشمگیری در نحوه‌ی پرداخت به شخصیت‌ها و خشونت دارند که بازتابی از فضای فرهنگی هر دوره است. در نسخه‌ی مهم، رابرت میچم در نقش کِیدی و گرگوری پک در نقش قربانی او، وکیل سم بادن، بازی می‌کنند؛ در حالی که در نسخه‌ی بازسازی‌شده، نیک نولتی جای پک را گرفته و رابرت دنیرو یکی از ترسناک‌ترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه‌اش را به‌گفتن نسخه‌ای خشن‌تر و پیچیده‌تر از شخصیت تبهکار داستان اراعه می‌دهد.

تنگه وحشت ۱۹۹۱

بازسازی اسکورسیزی از تنگه وحشت از تضاد ساده‌ی خیر و شر فاصله می‌گیرد و دنیایی خاکستری‌تر می‌سازد. بادنِ نولتی شخصیتی به‌مراتب کمتر اخلاقی دارد؛ مردی که مرتکب خیانت زناشویی شده و در قبل به‌گفتن وکیل کِیدی، مدارکی را نهان کرده می بود؛ همین نوشته انگیزه‌ی انتقام کِیدی در نسخه بازسازی است. شکاف‌های زیر پوسته‌ی خانواده‌ی انگارً خوشبخت وکیل، همان چیزی است که اسکورسیزی زمان جایگزینی با استیون اسپیلبرگ به فیلم افزود. افزون بر آن، نسخه بازسازی، لحاظی پررنگ‌تر از میل جنسی بیمارگونه‌ی کِیدی را در تلاش او برای اغوای دختر نوجوان بادن (با بازی ژولیت لوئیس) مشخص می کند. نسخه‌ی مهم تریلری دقیق و خوش‌ساخت با تأثیرپذیری از آثار هیچکاکی، اما بازسازی اسکورسیزی یک فیلم ترسناک همه‌عیار است؛ کابوسی روان‌شناختی از گناه، انتقام و فروپاشی اخلاقی.

بی‌خوابی ۱۹۹۷

۲. Insomnia (۱۹۹۷ و ۲۰۰۲)

دو فیلم نئو-نوآر که در روشنایی کامل روز رخ خواهند داد، هر دو نسخه‌ی بی‌خوابی (۱۹۹۷ و ۲۰۰۲) درمورد‌ی تحقیق در رابطه قتل دختری جوان در شهری کوچک می باشند که در تابستان آن خورشید هیچ زمان غروب نمی‌کند؛ موضوعی که علتبی‌خوابی و از‌هم‌پاشیدگی ذهنی کارآگاهان می‌شود، شخصیت‌هایی که در نسخه‌ی مهم با بازی استلان اسکارشگارد و در بازسازی با بازی آل پاچینو به عکس کشیده شده‌اند. هر دو فیلم به‌طرزی استادانه از موقعیت بی همتا خود یعنی شهر ترومسو در نروژ و شهر خیالی نایگمیوت در آلاسکا، منفعت می‌برند تا فروپاشی روانی قهرمانان داستان را در روبه رو با بی‌خوابی و حس گناه آشکار کنند؛ به‌اختصاصی بعد از آنکه هر دو به‌طور اتفاقی شریک خود را به گلوله می‌بندند و تقصیر را به گردن قاتل مظنون می‌اندازند، فردی که به‌مرور داخل بازی روانی موش‌و‌گربه‌ای با این دو می‌شود.

بی‌خوابی ۲۰۰۲

تفاوت مهم دو فیلم در نحوه‌ی پرداخت به شخصیت‌های مهم نهفته است. در نسخه‌ی نروژی، اسکارشگارد کارآگاهی سرد، منزوی و از نظر اخلاقی خاکستری‌تر را به عکس می‌کشد؛ درست همانند خود فیلم که حال‌و‌هوایی سرد و بی‌رحم دارد و مرزهای اخلاقی را راحت‌تر زیر پا می‌گذارد. در روبه رو، پاچینو در نسخه‌ی آمریکایی کارآگاهی خسته اما دلسوز است که فقط هنگامی ناچار شود از خطوط قرمز عبور می‌کند. هر دو شخصیت دلنشین‌اند، اما نسخه‌ی اسکارشگارد از ابهام اخلاقی عمیق‌تری برخوردار است. نقطه‌ی قوت مهم بازسازی، وجود رابین ویلیامز در نقشی کاملاً متفاوت از عکس همیشگی‌اش، به‌گفتن قاتل و کارگردانی دقیق کریستوفر نولان است. نولان با بودجه‌ی زیاد تر، تأثیرات بی‌خوابی بر ذهن پاچینو را با جزئیات بصری خیره‌کننده به عکس می‌کشد. در نهایت، هر دو نسخه، دو تفسیر متفاوت اما مکمل از یک مضمون‌اند: بازدید وجدان، گناه و اخلاق در روشنایی‌ مطلق و بی‌پایانی که چیزی را نهان نمی‌گذارد.

داستان وست ساید ۱۹۶۱

۱. West Side Story (۱۹۶۱ و ۲۰۲۱)

استیون اسپیلبرگ سال‌ها آرزو داشت یک موزیکال بسازد، و هنگامی اظهار شد که او بازسازی داستان وست ساید را کارگردانی خواهد کرد، تعداد بسیاری از طرفداران شگفت‌زده شدند؛ چون نسخه‌ی مهم سال ۱۹۶۱ یکی از محبوب‌ترین و تحسین‌شده‌ترین فیلم‌های موزیکال تاریخ است که با ۱۰ جایزه‌ی اسکار جایگاهی افسانه‌ای دارد. اسپیلبرگ اما باور داشت که مضمون مهم داستان (شکاف‌های نژادی و درگیری بین دو گروه خیابانی در نیویورک) تا این مدت هم برای جهان معاصر معنی دارد. در نهایت، فیلم او در سال ۲۰۲۱ با تحسین گسترده‌ی منتقدان و تماشاگران مواجه شد، هرچند از نظر تجاری ناکامی خورد. تعداد بسیاری آن را بهترین فیلم اسپیلبرگ در سال‌های تازه دانستند و حتی برخی معتقد بودند که از نظر کیفیت از نسخه‌ی مهم نیز پیشی گرفته است.

داستان وست ساید ۲۰۲۱

بازسازی اسپیلبرگ از این داستان در برخی جنبه‌ها ذاتاً پیشرفتی نسبت به نسخه‌ی نخست محسوب می‌شود، از جمله انتخاب بازیگران اصیل لاتین‌تبار برای نقش‌های پورتوریکویی؛ مسئله‌ای که در نسخه‌ی ۱۹۶۱ با منفعت گیری از بازیگران سفیدپوست و گریم تیره نادیده گرفته شده می بود. تنوع بازیگران در نسخه اسپیلبرگ به‌طور کلی زیاد تر است. از نظر بصری نیز فیلم فضایی خاکی‌تر، واقع‌گرایانه‌تر و کمتر نمایشی دارد. یقیناً همه‌ی تغییرات مورد استقبال قرار نگرفتند؛ برخی طرفداران معتقد بودند ترتیب ترانه‌ها و طراحی رقص در فیلم مهم بهتر می بود، و انسل الگورت به‌گفتن نقش مهم چندان رضایت‌قسمت ظاهر نشد. با وجود جایگاه اسطوره‌ای نسخه سال ۱۹۶۱، این حقیقت که نسخه‌ی اسپیلبرگ توانست حتی در قیاس با آن نقل شود، مشخص می کند که همیشه بیشتر از یک راه برای روایت یک داستان نمادین وجود دارد.

دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی

اخبار اجتماعی

اخبار ورزشی

فرهنگ وهنر

اخبار تکنولوژی

کسب وکار

Share This Article