پیشرفتهای حوزه فناوری در یکی دو دهه تازه، ثروت و شهرت بسیاری را برای مدیران منطقه سیلیکون ولی همانند «ایلان ماسک»، «جف بزوس» و «مارک زاکربرگ» بههمراه داشته است؛ مدیرانی که بهگفتن نوابغ این صنعت، در پشتصحنه همه برنامهها و رسانههایی که به آنها وابستهایم، وجود دارند. بااینوجود، بعضی اوقات نقدهایی نسبت به مقدار نفوذ آنها داخل میبشود.
پیروی از یک ایده علتشده است که موقعیت این مدیران ارتقا اشکار کند. این ایده گفتن میکند که مدیران رؤیاپرداز و جاهطلب شرکتهای بزرگ همانند موتورهای پیشرانی می باشند که به پیشرفتهای اساسی، بلندپروازانه و آیندهنگرانه مؤسسات دولتی پشتیبانی میکنند.
تعداد بسیاری قسمت خصوصی را مجهزتر و آمادهتر از قسمت دولتی در حل چالشهای بزرگ میدانند. این همان ایدهای می بود که تبدیل شکلگیری OpenAI شد؛ حساسیت بالای هوش مصنوعی جهت میبشود که نتوان مدیریت آن را تنها به یک شرکت سپرد و کنترلش برای قسمت دولتی نیز چندان ساده نیست. این رویکرد به یک فلسفه سیاسی مرتبط است که از کارآفرینان پیشگام بهگفتن چهرههایی که بشر را بهواسطه تلاش شخصیشان رو به جلو میبرند، دفاع میکند.
درحقیقت تعداد بسیاری از فناوریهای مدرن جاری همانند ساخت باتریهای ماشین، اینترنت، راکتهای فضایی، تلفنها، GPS و غیره توسط تحقیقاتی که با بودجه دولتی انجام شدهاند، پدید آمدهاند. درنتیجه نمیتوان این نوآوریها را کاملاً متعلق به غولهای تکنولوژی دانست. انگارً انگیزه مالی مدیران شرکتهای سیلیکون ولی نهتنها جهت بهبود نوآوریها نشده، بلکه مانعی در جهت گسترش آنها است.
برای مثال، کوششهایی که در جهت کسب سود مالی از واکسن کرونا انجام شد، محدودیتهای جهانی در دسترسی به واکسنها را بههمراه داشت. این چنین اندوختهگذاریهای ثروتمندان در حوزه هوافضا جهت شده است برخی مأموریتها که وجه علمی بالاتری دارند، بهعلت سود مالی پایینتر به حاشیه بروند و با پروژههایی همانند سفرهای گردشگری فضایی اختصاصی ثروتمندان جانشین شوند. این چنین شواهدی وجود دارد که حاکی از تسلط اهداف مالی بر نوآوریها بهخاطر وجود سهامداران موقت است.

این کشمکش آشکار بین اهداف مالی و نوآوریهای طویل مدت، تا حدی برایمان روشن میکند که چرا قسمت عمدهای از نوآوریهای مهم توسط مؤسسات دولتی رقم خوردهاند. تمرکز زیاد تر بر اهداف مالی جهت شده است که شرکتهای خصوصی بهندرت به پیشرفتهای حیاتی همانند ساخت اینترنت و برنامههای فضایی دست یابند.
یقیناً که نگاه مالی مدیران سیلیکون ولی هزینهها و پیامدهای خطرناکی را در پی داشته است. زبالههای فضایی ناشی از گردشگری فضایی و نگرانیهای حوالی هوش مصنوعی و تأثیر آن بر بشریت، گوشهای از این نگرانیها می باشند.
علاوهبراین، متأسفانه حجم بسیاری از زمان و فعالیتهای دانشمندان به منافع و اهداف تجاری این مدیران تعلق یافته است و آنها زیاد تر به کار در قسمت خصوصی تشویق خواهد شد. این شرکتها از توانایی و توانایی دانشمندان در جهت کسب دقت مردم یا درآمدزایی از دادههای شخصی آنها منفعت میبرند. همین نوشته امکان پذیر دیگر پروژههای حیاتی همانند بازدید تغییرات آبوهوایی، سلامت عمومی و نابرابری جهانی را تحتالشعاع قرار دهد و از اهمیت آنها بکاهد. آزمایشگاههای دانشگاهی نیز از سوی این صنایع بهسمت الگوی «علم برای سود مالی» هدایت خواهد شد.
سرنوشت دنیای دیجیتال
نوآوریهای علمی به افراد و نهادهایی احتیاج دارند که با اصولی فراتر از انگیزههای مالی فعالیت کنند. خوشبختانه تا این مدت ناظر فعالیت مؤسسات و افرادی هستیم که از نوآوریهای واقعی حمایتمیکنند.
مؤسسات Open knowledge و پلتفرمهای مشارکتی، گسترش علم و نوآوری را مقدم بر اهداف مالی میدانند. دولتها نیز میتوانند عمل های بیشتری برای حمایتو اندوختهگذاری از این سازمانها انجام بدهند.

با حمایتدولتها، آیندگان ناظر گسترش اکوسیستمهای نوآوری سالمتر خواهند می بود که فراتر از شرکتها و قوانین اجرایی آنها است. اگرچه فعالیتهای مدیرانی همانند زاکربرگ و ماسک در گسترش نوآوریها مهم است، اما اتکا به عمل های آنها میتواند خطرناک باشد؛ چون انگیزه و دلایل متغیری از اقداماتشان دارند.
گسترش واقعی فناوریها وابسته به ذهن چند مرد مشهور میلیاردر نیست، بلکه زیاد تر ناشی از اندوختهگذاری در شرکتهایی است که اهداف علمی را سرلوحه کار خود قرار خواهند داد. این شرکتها در درازمدت نیز به گمان زیادً به منفعتوری میرسند.
منبع