به گزارش آفتاب شرق
به گزارش خبر سریع به نقل از وانا، صحنهای که چند سال پیش در ایران شگفت به نظر میرسید، اکنون در تعداد بسیاری از محلههای تهران، کرج، شیراز و اصفهان کاملاً عادی شده است. سگها در ایران داخل عصری از زندگی لوکس شدهاند؛ با بوتیکهای مخصوص حیوانات، کافههای حیواندوست، سالنهای آرایش حرفهای، کلاسهای اجتماعیسازی و حتی خدمات پذیرایی اختصاصی.
رونق بازار حیوانات لوکس
در مناطق شمالی تهران، فروشگاههایی وجود دارند که لباسهای فصلی و عینکهای مخصوص سگها میفروشند. در شبکههای اجتماعی نیز صفحات بسیاری تبلیغ «کیک تولد سگ»، «لباس و اکسسوری حیوانات» یا «کلاسهای آموزشی اجتماعی» را میکنند. هزینه برخی از این خدمات معادل هزینه زندگی یک خانواده کارگر در یک ماه است.
مردی نزدیک به سی ساله در اینستاگرام عکس سگش را با لباس تازه انتشار کرده و نوشته است: «درسته که لباس تابستونی لوکا از پیراهن خودم گرونتره، اما خب لوکا عضوی از خانواده است!»
گزارشهای غیررسمی مشخص می کند هزینه ماهانه نگهداری سگ در شهرهای بزرگ ایران بین ۵ تا ۲۰ میلیون تومان (نزدیک به ۴۸ تا ۱۹۰ دلار) است؛ شامل غذا، واکسن، آرایش، آموزش و سرگرمی.
این رونق علتایجاد مشاغل جدیدی شده است: آرایشگر حیوانات، پرستار سگ، مهدکودک حیوانات، تولیدکننده غذای ارگانیک و برگزارکننده جشن تولد سگها.
چرا جامعه به این سمت رفتهاند؟
محبت به حیوانات در ایران فقط یک مد زودگذر نیست، بلکه ریشههای اجتماعی عمیقی دارد. جامعهشناسان میگویند افزایش تجرد، تأخیر در ازدواج، فشارهای اقتصادی و رشد سبک زندگی شهری علتشده مردم به جستوجو شکلهای تازهای از محبت و همدمی باشند.
سگها با وفاداری ذاتی و توانایی تشکیل رابطه عاطفی بیقید و شرط، خلأ احساسی تعداد بسیاری از افراد را پر کردهاند. در جامعهای که روابط انسانی روزبهروز پیچیدهتر و پرتنشتر میشود، ربط با حیوانات برای برخی تبدیل به پناهگاه عاطفی شده است.
روانشناسی در تهران که با جوانان کار میکند، در صفحه اینستاگرام خود نوشته طی سال قبل چندین مورد از «افسردگی بعد از مرگ حیوان خانگی» دیده است. او میگوید برخی بیمارانش اعتراف کردهاند حیوانشان تنها منبع عشق روزانهشان بوده است. یکی از آنها حرف های: «هنگامی از سر کار برمیگشتم، فقط او منتظرم می بود. اکنون خانهام ساکت است.»
برای تعداد بسیاری از مجردها و زوجهای بدون فرزند، نگهداری از سگ نوعی «عشق بیقید و شرط» محسوب میشود. برای طبقات ثروتمندتر نیز نشانهای از سبک زندگی مدرن و موقعیت اجتماعی است. نژادهای خاص یا منفعت گیری از خدمات گرانقیمت، به نمادی از منزلت و شکوه خانوادگی تبدیل شده است.
چهره نهان یک محبت
در نگاه اول، علاقه به حیوانات اتفاقای مثبت به نظر میرسد: مهربانی را ترویج میدهد، حس مسئولیت تشکیل میکند و زمانهای شغلی فراهم میسازد.
اما برخی روانشناسان هشدار خواهند داد این نوع وابستگی امکان پذیر جانشین روابط انسانی عمیق شود — همانند رابطه والد و فرزند — چراکه عمر حیوانات زیاد مختصرتر است.
«نسرین» کاربری در شبکه اجتماعی X که سگش را از دست داده، نوشته است: «نمیتوانم از نو اغاز کنم. لطفاً نگویید یکی دیگر بخر. او دوستم می بود، همدمم، فرزندم و اکنون فقط خاطرهاش مانده است.»
بر پایه مشاهدات، بخشی از نسل جوان انرژی عاطفی و مالی خود را صرف نگهداری حیوانات میکند، نه راه اندازی خانواده یا داشتن فرزند. در کشوری که نرخ زاد و ولد پایینتر از حد جایگزینی است و جمعیت رو به سالمندی میرود، این تحول قیمتها میتواند پیامدهای جمعیتی مهمی داشته باشد.
سیاست، قانون و خیابانها
قضیه نگهداری و گردش سگها در ایران همیشه با چالشهای قانونی و اجتماعی همراه بوده است. پیش از جنگ دوازدهروزه ایران، قانونی برای ممنوعیت سگگردانی در برخی شهرها اظهار شد؛ قانونی که با اغاز جنگ به حاشیه رفت اما هم چنان محل او گفت و گو است.
مخالفان این قانون میگویند حق دارند همانند مردم دیگر کشورها حیواناتشان را به پارک ببرند. موافقان اما از بینظمی و بیمسئولیتی برخی صاحبان حیوانات گله های دارند، همانند رها کردن سگها بدون قلاده، تمیز نکردن محل یا واکسینه نکردن حیوانات.
یکی از دلایلهای مهم طرفداران ممنوعیت، افزایش گازگرفتگی سگها در ایران است. اگرچه زیاد تر این حوادث مربوط به سگهای ولگرد است، حرکت نادرست برخی از فعالان حیواندوست — همانند غذا دادن به سگهای خیابانی — نیز به افزایش جمعیت سگهای ولگرد دامن زده است.
مطابق آمار وزارت بهداشت، در سال ۲۰۲۴ بیشتر از ۴۲۰ هزار مورد گازگرفتگی حیوانات در سرزمین به ثبت رسیده است.
نبوده است قانون دقیق و آموزش عمومی کافی، این تعارضات را تشدید کرده است. نه حقوق صاحبان حیوانات بهدرستی مراعات میشود و نه حقوق دیگر شهروندان. احتمالا بهجای ممنوعیت کامل، ایران میتوانست همانند تعداد بسیاری از کشورها مقررات دقیقتر و عملیتری وضع کند.
بازار احساسات؛ از عادت تا صنعت
در فضای مجازی، تبلیغات مرتبط با حیوانات خانگی با زبان حس و روانشناسی درآمیخته است: «برای افت اضطراب روزانه، سگ بگیرید» یا «تنهاییتان را با دوستی وفادار پر کنید.» پشت این شعارهای احساسی، صنعتی گسترده نهفته است که از علاقه انسان به حیوانات سود میبرد. کسبوکارها باهوشی خاص، نیازهای جدیدی ساختهاند (از غذای ارگانیک تا شامپوی ضدافسردگی حیوانات) که در اصل به سود صاحبان کسبوکار است.
گرچه این بازار اشتغالزا بوده، منتقدان میگویند تعداد بسیاری از آن بر پایه «فروش حس» بنا شده است ؛ احساسی که گاه افراد را وادار میکند بیشتر از توان مالی خود برای حیوانشان هزینه کنند.
کاربری زیر ویدئوی جشن تولد مجلل سگی نوشته می بود: «در وقتی که مردم همانند من برای خرج روزانه میجنگند، دیدن این چنین مراسمی واقعاً دردناک است. اگر هم میخواهید این کارها را بکنید، حداقل جلوی چشم همه به نمایش نگذارید.»
انتخاب یا اجبار؟
در کشوری که تعداد تولدها افت یافته اما تولد سگها با کیک و بادکنک جشن گرفته میشود، این سوال نقل است: آیا مردم این مسیر را از سر عشق به حیوانات برگزیدهاند، یا از ناامیدی نسبت به آینده و بیاعتمادی به روابط انسانی؟
هنگامی خانهها سرد خواهد شد، روابط شکننده و آینده مبهم است، طبیعی است که محبت شکل تازهای به خود بگیرد. احتمالا سگها نخستین انتخاب برای همدمی نبودند، اما در جامعهای که عشق، امنیت و ارامش اقتصادی کمیاب شده، آنها به پناهگاه نهایی انسانها بدل گشتهاند.
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی
