به گزارش آفتاب شرق
تهران تنها ۱۵۰ تالار فعال دارد. برخی بازدیدها نشان داده است که تعداد بسیاری از عروس و دامادهای جوان به علت هزینههای زیاد سنگین مراسم عروسی، ترجیح خواهند داد یا حتی ناچار می باشند که پول خود را صرف اغاز زندگی مشترک و داشتن سقفی برای زندگی کنند. این در حالیست که برگزاری مراسم ختم در تالارها از ازدواج پیشی گرفته است.
حرف های میشود که نمیتوان برای مرگ برنامهریزی مالی کرد، اما برای عروسی چرا. حتی در رابطه مراسم ختم هم، از برگزاری هفت شبانهروز عزاداری و چهلم و سال، تعداد بسیاری فقطً به یک مراسم ساده بسنده میکنند که از جمله دلایل آن مسائل اقتصادی است. یک مدیر تشریفات او گفت: «این روزها تالارها برای مرگ شلوغتر از زندگی می باشند. در اکثر موارد برای مراسم ختم نیز خانه را ترجیح خواهند داد و از تشریفات میخواهند تا پذیرایی و پکها را ساماندهی کنند.
افزایش مرگ، افت ازدواج
از طرفی در ایران امروز، در برابر آمار ازدواج، آمار رو به افزایش مرگ ایستاده است. روزنامه خراسان در خرداد ماه امسال نوشت: «تعداد ازدواجها طی ۱۰ سال تازه با افت ۴۰ درصدی روبه رو شده است.» این در حالی است که مطابق آخرین آمارها، «تعداد فوتیهای ثبتشده در سرزمین افزایش یافته است».
برگزاری مراسم عروسی یکی از سنتهای دیرینه در فرهنگ ایرانیان است؛ از خواستگاری گرفته تا پاتختی، هر مرحله تشریفات خاص خود را دارد، سنتی که ریشههای آن را حتی در آیین زرتشتی نیز میتوان یافت. اما امروز، مشکلات معیشتی و دگرگونیهای اجتماعی مرزهای این سنتها را جابهجا کرده است. اگرچه برخی خانوادهها هم چنان بر برگزاری مراسمهای پرزرقوبرق اصرار دارند، تعداد بسیاری از جوانان در برابر این خواست ایستادهاند.
محمد فولادی، جامعهشناس، در پژوهشی توضیح میدهد: «در هر جامعهای، هنجارها و آداب و رسوم پذیرفتهشده، مجموعهای از بایدها و نبایدها از جمله سن مناسب ازدواج را تعیین میکند. در جامعه ما، وجود تشریفات پرهزینه همانند مهریههای سنگین، الزام به داشتن شغل و تحصیلات عالی، خانه جدا گانه و ماشین، شیربهای زیاد، جهیزیه درخور و مراسم پرخرج عروسی علتشده است که تعداد بسیاری از جوانان نتوانند در زمان مناسب ازدواج کنند.»
در این بین تصمیم زوجهای جوان اکنون برای برگزار نکردن عروسی به تعبیری ایستادن رودروی این چنین آداب و رسومهایی انتخاب کردهاند. فاطمه، ۲۶ساله که به تازگی نامزد کرده است، او گفت: «قرار نیست عروسی بگیریم. سفر میرویم و خاطره میسازیم. باقی مبلغ را نیز برای بهبود حالت اقتصادی زندگیمان هزینه میکنیم تا از این طریق سریعتر بتوانیم زیر یک سقف قرار بگیریم.»
مریم هم که در سن ۳۲ سالگی تصمیم ازدواج دارد او گفت: «به جای عروسی پولهایمان را برای رهن خانه و خرید لوازم اولیه زندگی کنار میگذاریم. اما مراسم عقد کوچکی برگزار میکنیم تا با پولاندازی کمکی از اقوام داشته باشیم. به هر حال خانواده من هم برای همه بچههای آنها در پولاندازی شرکت کردهاند. ازدواج دیگه نمایش تجمل نیست، بلکه آزمون بقاست».
ازدواجهای غیررسمی
یکی دیگر از دلایل افت برگزاری مراسم عروسی، اتفاق ازدواجهای غیررسمی است. معاون امور جوانان وزارت ورزش در این خصوص اشاره کرد که آمار رسمی برای این نوع همزیستی در دسترس نیست و افزود: «برخی پژوهشهای غیررسمی و گزارشهای میدانی نشان خواهند داد که این اتفاق در حال رشد است، بهاختصاصی در کلانشهرهایی که تغییرات فرهنگی و فشارهای اقتصادی نقش پررنگی در سبک زندگی جوانان ایفا میکنند.» شریفی یزدی، جامعهشناس و روانشناس اجتماعی، نیز او گفت: «اگر به توانایی فردی استناد کنم، بهطور متوسط از هر ۵۰ پرونده زوجین که مراجعه میکنند، متأسفانه یک یا دو مورد در تهران ازدواجشان، ازدواج سفید است.» مسئله قابلتأمل اما دلایل گسترش این نوع ازدواجها است.
در پژوهشی تحت نظر تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس آمده است که همخانگی یا ازدواج سفید در ایران نه بهگفتن الگویی برآمده از تغیرات داخلی، بلکه بهگفتن الگویی وارداتی با ریشههای غربی ظهور کرده است. در تعداد بسیاری از کشورها، همخانگی بعد از چند دهه تغییرات اجتماعی به یک الگوی رایج و تثبیتشده در کنار اشکال سنتی خانواده تبدیل شده است؛ اما در ایران این چنین ویژگیای دیده نمیشود و آنچه وجود دارد زیاد تر محصول شرایط خاص جامعه در حال گذار است.
ندا بذر افشان، روانشناس و مدرس دانشگاه، در این باره گفت: «بیکاری گسترده، تورم ، نبوده است امنیت شغلی و هزینههای سرسامآور زندگی، از جمله اجاره مسکن، علتشده تا ارامش مالی از جوانان سلب شود. این حالت حس عمیق ناامیدی نسبت به آینده در آنها تشکیل کرده و علتمیشود حس کنند از بعد فراهم هزینههای یک رابطه جدی و متعهدانه همانند ازدواج رسمی برنمیآیند.»
فرزانه، دختر ۲۱ ساله، در رابطه توانایی خود با ازدواج سفید او گفت: «هنگامی برای تحصیل به تهران آمدم، با پسری آشنا شدم که شرایط اقتصادی مناسبی نداشت. به این علت ابتدا مخفیانه و سپس در حالی که خانواده در جریان بودند، بدون ازدواج رسمی زندگی مشترک را اغاز کردیم. سال قبل لاتاری ثبت نام کردیم و ورق زندگیمان برگشت. همین مسأله علتشد که ازدواج کنیم. بدون سروصدا و مراسم مجلل، با کتونی و یک پیراهن ساده به محضر رفتم.»
فرزاد اما دیدگاهی متفاوت دارد. او که تقریباً چهار سال با یک دختر زندگی کرده، اکنون با جای خالی او دستوپنجه نرم میکند و او گفت: «در این نوع ازدواج هیچ تعهدی وجود ندارد و هر لحظه باید گمان بزنی که تنها میمانی. ما حتی یک شب در وجود دوستان کنار ساحل جشن گرفتیم که به حساب جشن تعهدمان می بود، اما الان من ماندم و یک عالم خاطره!»
دسته بندی مطالب
اخبار سلامتی 

 
			 
		 
		 
		